آخرین مقالات

استارت‌آپ هوشمند؛ راهنمایی برای کارآفرینان؛ قسمت چهارم: تأمین مالی

استارت‌آپ هوشمند؛ راهنمایی برای کارآفرینان؛ قسمت چهارم: تأمین مالی

مقدمه

یکی از مهم‌ترین موضوعات مطرح در زمینه کارآفرینی و تجاری‌سازی ایده‌های فناورانه، تأمین مالی است که با توجه به سرمایه‌گذاری‌های قابل‌توجه برای فعالیت‌های تحقیق و توسعه، از اهمیتی بیش از پیش برخوردار شده است. همین عامل، موجب می‌شود تا موفقیت در راه‌اندازی یک کسب‌وکار نوپا، منوط به جذب سرمایه لازم از طرق مختلف، اعم از قرض از اطرافیان، فرشتگان کسب‌وکار، صندوق‌های سرمایه‌گذاری مخاطره‌پذیر و برخی روش‌های نوین، همچون سرمایه‌گذاری جمعی باشد.

در این نوشتار، به عنوان بخش چهارم از راهنمای کارآفرینی، سعی خواهد شد تا مروری اجمالی بر فرآیند تأمین مالی در استارت‌آپ‌ها انجام گرفته و برخی از مهم‌ترین روش‌های جذب سرمایه، مورد بررسی و تجزیه‌وتحلیل قرار گیرد.

 

تأمین مالی در استارت‌آپ‌ها

یک جمله شعارگونه در مورد کارآفرینی وجود دارد که همه آن را تکرار می‌کنند: «کارآفرینان، اغلب افرادی ریسک‌پذیر هستند». بله، این جمله درست است، بسیاری از افراد علاقه‌ای به کارآفرین بودن ندارند، چرا که از ریسک‌های متعدد آن مطلع هستند. اما در اینجا یک راز مهم نیز وجود دارد: «بسیاری از کارآفرینان موفق نیز علاقه‌ای به خطر کردن ندارند». درک این مطلب که وجود ریسک برای همه افراد، اعم از افراد کارآفرین و افراد محتاط، مشکل‌آفرین است، بسیار کلیدی است. تنها تفاوت کارآفرینان با دیگر افراد، عدم ترس از مواجه شدن با ریسک‌های فوق و تلاش خستگی‌ناپذیر برای کاهش ریسک‌های پیش رو است.

اولین پرسش این خواهد بود که چه خطراتی بر سر راه فعالیت‌های کارآفرینانه و راه‌اندازی یک کسب‌وکار جدید وجود دارد. کدام یک از این مخاطرات، از اهمیت بیشتری برخوردار است و چگونه باید با آن‌ها مواجه شد.

اگر از یک فرد معمولی نیز این سؤال را بپرسید، در درجه نخست به پول و منابع مالی لازم برای راه‌اندازی کسب‌وکار اشاره خواهد کرد. کسب‌وکار، نیاز به خرج کردن پول دارد و شروع یک کسب‌وکار جدید، می‌تواند شما را در یک وضعیت به‌شدت ناپایدار مالی قرار دهد. اما نگران نباشید؛ راه‌های فراوانی برای کسب درآمد و یا جذب سرمایه لازم برای به پیش بردن کسب‌وکار وجود دارد.

 

پول؛ یک کارآفرین آن را کجا می‌تواند بیابد؟

عملاً هر کسب‌وکار جدیدی برای شروع به کار خود، نیاز به حداقلی از منابع مالی دارد. کارآفرینان، این موضوع را سرمایه استارت‌آپی یا «Startup Capital» می‌نامند. میزان این سرمایه، با توجه به ماهیت کسب‌وکار و نیازها و الزامات اولیه آن، متفاوت است. برای این‌که کسب‌وکار شما فعال شده و شروع به حرکت نماید، شما نیاز به برخی پارامترهای ضروری مشخص دارید که به این پارامترهای کلیدی، «دارایی‌های کسب‌وکار» گفته می‌شود. دارایی به چیزی اطلاق می‌شود که دارای ارزش بوده و به کسب درآمد کمک نماید. چند نمونه از دارایی در زیر آمده است:

  • پارچه، اگر تولیدی لباس دارید؛
  • آرد، اگر یک نانوایی راه‌اندازی می‌کنید؛
  • کامپیوتر، اگر وب‌سایت یا نرم‌افزار طراحی می‌کنید.

به جز دارایی‌هایی که به‌عنوان هسته محوری کسب‌وکار شما مطرح هستند، شما نیاز به ابزارها و تجهیزات ویژه‌ای نیز دارید. آیا نیاز به اجاره مغازه یا مکانی برای استقرار کسب‌وکار خواهید داشت؟ این نقطه‌ای است که شما می‌توانید طبیعت کسب‌وکار جدید خود و الزامات مالی اولیه مرتبط با آن را متوجه شوید. اگر شما حس خوبی نسبت به آن ندارید، با افرادی مشورت کنید که کاری مشابه با آنچه شما در ذهن دارید، انجام می‌دهند. بر روی چیزهایی که «باید» داشته باشید، تمرکز کنید. بر روی کلمه «باید» تأکید می‌کنیم، چرا که برخی الزامات جانبی هم وجود دارد که بدون آن‌ها نیز می‌توان کار را آغاز نمود. پس فقط آنچه را که برای راه‌اندازی اولیه کسب‌وکار به آن احتیاج خواهید داشت، در نظر بگیرید. زمانی که کسب‌وکار شما به موفقیت برسد، شما می‌توانید پارامترهایی که ضرورت کمتری دارند را به تدریج اضافه کنید.

پرسش دوم و مهم‌تر این است که کارآفرینان کجا باید به دنبال سرمایه استارت‌آپی خود باشند؟

 

1. استفاده از منابع شخصی «Bootstrapping»

در ابتدا، استفاده مدبرانه از پس‌اندازهایتان که حاصل صرفه‌جویی سالیان گذشته بوده است را در نظر بگیرید. این اقدام که اصطلاحاً «Bootstrapping» نامیده می‌شود، بدین معنا است که کارآفرین در ابتدا باید به منابع خود تکیه نماید، چرا که او می‌خواهد این کارها را انجام دهد:

  • کنترل کامل بر کسب‌وکار؛
  • بررسی احتمال و میزان پیشرفت کار بدون اخذ وام یا سرمایه‌گذاری؛
  • اثبات جواب دادن ایده کسب‌وکار؛
  • نشان دادن تعهد شخصی به کسب‌وکار.

استفاده از منابع مالی فردی و نیز برخی تجهیزات شخصی، ممکن است تمام آن چیزی باشد که برای راه‌اندازی و توسعه یک کسب‌وکار جدید، لازم است. البته معمولاً نیاز به حداقلی از فداکاری و تلاش برای یافتن منابع آزاد بیشتر (مانند یک میز فلزی قدیمی که می‌تواند به یک تجهیز اولیه در کسب‌وکار بدل شود) وجود دارد. بنابراین، اگر به دنبال استفاده از این روش برای تأمین منابع مالی اولیه هستید، هزینه‌ها را کاهش داده و یک رویکرد اقتصادی و کاملاً ریاضتی انتخاب نمایید. شاید نیاز باشد که مدتی نیز به برخی فعالیت‌های درآمدزا و پس‌انداز پول حاصل از آن، برای تأمین منابع لازم بپردازید.

به‌کارگیری پس‌انداز شخصی، به‌عنوان سرمایه استارت‌آپی، دارای چندین مزیت عمده است: نیازی به پرداخت بهره‌های سنگین بانکی ندارید، کنترل کاملی بر روی پول خود داشته و صرف آن برای توسعه کسب‌وکار، می‌تواند به‌عنوان یک تعهد قوی به پیاده‌سازی ایده کسب‌وکار از سوی شما تعبیر شود.

استفاده از منابع شخصی با ریسک‌های متعددی نیز همراه است. چنانچه تمامی پس‌انداز خود را خرج نمایید، پولی برای انجام امور اضطراری نخواهید داشت. پس در تخصیص بودجه به کارهای مختل،ف با محدودیت‌های فراوانی مواجه خواهید شد. علاوه بر این، چنانچه کسب‌وکارتان با شکست روبرو شود، عملاً تمامی منابع سرمایه‌ای خود را از دست داده‌اید.

آیا همیشه می‌توان به منابع شخصی برای راه‌اندازی کسب‌وکار تکیه نمود؟ مسلماً خیر. بسیاری از کسب‌وکارها، به منابع مالی سنگین برای راه‌اندازی نیاز دارند و به همین دلیل، باید به دنبال راهکارهای جایگزین، برای تأمین مالی در استارت‌آپ‌ها باشیم. در چنین مواردی، اولین کاری که به ذهن افراد می‌رسد، قرض گرفتن پول از خانواده و دوستان است. وجود اعتماد در روابط نزدیک خانوادگی یا دوستانه، می‌تواند به کارآفرینان کمک نماید تا به راحتی از دوستان و افراد خانواده، برای تأمین منابع لازم کمک گیرند. لازم به تأکید است که کمک‌های این‌چنینی، به دریافت قرض محدود نمی‌شود و مثلاً می‌تواند در شکل‌های دیگری نظیر کار کردن رایگان در اوقات فراغت نیز انجام گیرد.

 

2. کمک‌های مالی بلاعوض

احتمالاً شما والدین و یا پدربزرگ و مادربزرگی دارید که دوست دارند موفقیت شما را ببینند، یا حتی ممکن است دوستانی داشته باشید که به حمایت از دیگران اعتقاد داشته باشند. آن‌ها ممکن است مبلغی پول به‌عنوان کمک مالی بدهند.

کمک مالی که نیازی به بازگشت ندارد، به شما به‌عنوان یک کارآفرین، اعتمادبه‌نفس می‌دهد. با این حال، احتیاط کنید، چرا که برخی مخاطرات مهم نیز در این راه وجود دارد. کمک‌کننده ممکن است قصد دخالت در روند کسب‌وکار شما را داشته باشد و یا اینکه در صورت موفقیت شما، خود را شریک بداند و انتظار داشته باشد تا سودی قابل‌توجه، نصیبش شود. همچنین در نظر بگیرید، عدم موفقیتتان، ممکن است بر روی روابط شما با دوستان و خانواده، اثرات سوء داشته باشد.

 

3. قرض گرفتن و وام

شما همچنین می‌توانید سرمایه استارت‌آپی خود را از طریق قرض گرفتن از فامیل و دوستان و یا حتی یک سرمایه‌گذار کاملاً غریبه تأمین نمایید. شما باید قرض خود را معمولاً با کمی بهره، بازپرداخت نمایید و به همین دلیل، لازم است تا بر روی زمان بازگشت و همچنین میزان بهره، با فرد سرمایه‌گذار مذاکره نمایید. یک وظیفه مهم شما در این زمان، تشخیص و برآورد دقیق مدت‌زمان راه‌اندازی و موفقیت در کسب‌وکار است تا برآورد مناسبی از توانمندی‌های مالی بالقوه خود به دست آورده و بتوانید بر روی مدت‌زمان پرداخت بدهی، وارد مذاکره شوید.

اجازه دهید، این مورد را با ذکر یک مثال تکمیل کنیم. «دیمون جان»، اقدام به راه‌اندازی یک استارت‌آپ نمود و برای تأمین مالی اولیه، مادرش خانه خود در بروکلین را رهن داد تا بتوانند تولید لباس‌های هیپ- هاپ فوبو را در دهه 90 میلادی آغاز نمایند. ارزش این شرکت بین‌المللی، در اواسط سال 2010 میلادی، به بیش از 5 میلیارد دلار رسید. با دانستن موفقیت این شرکت، تصمیم مادر دیمون جان کاملاً منطقی و حتی به‌صورت یک سرمایه‌گذاری هوشمندانه به نظر می‌رسد. اما در زمان راه‌اندازی این استارت‌آپ، اصلاً مشخص نبود که چه روی می‌دهد. شاید با شکست ایده دیمون، خانه آن‌ها نیز از دست می‌رفت. پس ریسک کارآفرینی در تمامی مراحل کسب‌وکارهای نوآورانه و استارت‌آپی وجود دارد. دریافت کمک مالی از طرف خانواده، امری رایج برای کارآفرینان جوان است. با این حال، باید هر دو سوی مسئله را کاملاً در نظر داشت؛ سود بالقوه کسب‌وکار جدید، در مقابل ثبات مالی خانواده.

یک نکته مهم در تأمین مالی از طریق قرض گرفتن از اطرافیان، مکتوب کردن توافق است. منبع و نحوه تزریق پول، اهمیتی ندارد. کارآفرین باید توافق‌نامه‌ای با کمک‌کننده و یا طلبکار تنظیم نماید. بسیاری از ما، همه جزئیات توافق‌های لفظی را به ذهن نمی‌سپاریم. با نگارش موارد کلی قرض، شما کمک بزرگی به خود و فرد مقابلتان خواهید کرد. توافقنامه نباید پیچیده باشد، بلکه باید به روشنی و کاملاً واضح تنظیم گردد.

در زمان در نظر گرفتن قرض، خلاق باشید. شما ممکن است به جای بدهی خود به طلبکار، بتوانید محصول و یا خدمات به وی ارائه دهید. به‌عنوان مثال، فردی که نانوایی راه‌اندازی می‌نماید، می‌تواند به‌عنوان بازپرداخت به افرادی که به او قرض مختصری داده‌اند، به مدت شش ماه، هفته‌ای یک قرص نان رایگان بدهد. با این حال، در هر صورت توافقنامه را باید تنظیم نمایید.

 

4. وام‌های کوچک «Micro Loans»

 برخی سازمان‌ها، مقادیر کوچکی از منابع مالی را به کارآفرینان قرض می‌دهند. چنین خرده وام‌هایی، می‌تواند تمام آن چیزی باشد که یک کارآفرین برای فعال‌سازی و به راه انداختن کسب‌وکار خود نیاز دارد. وام‌های کوچک، می‌توانند ابزار بسیار مناسبی برای کسب‌وکارهای کوچک به شمار آید که در نهایت، بخشی از پولی که به آن نیاز است را تأمین می‌نماید. با این حال، مانند همه وام‌ها، به الزامات و محدودیت‌های مربوط به وام‌های کوچک نیز باید توجه ویژه داشت. شما می‌توانید با یک نرخ بهره بالا و یا شرایط دشوار پرداخت، از طرف یک سازمان وام‌دهنده روبرو شوید.

اگر یک وام کوچک مدنظر شما است، می‌توانید در مورد آن با دیگر دارندگان کسب‌وکار که در این زمینه تجربه دارند، مشورت نمایید. به دنبال پاسخ این سؤال‌ها باشید:

  • درک شرایط توافقنامه، قبل از اینکه آن را امضا کنید، چقدر ساده است؟
  • آیا قبل از آنکه توافق‌نامه را امضا کنید، احساس فشاری داشتید؟
  • چه توصیه‌ای برای فردی که می‌خواهد با یک چنین سازمانی توافق‌نامه‌ای امضا نماید، دارید؟ (برخی از سازمان‌های کمک‌کننده، درخواست می‌کنند که به آن‌ها گزارش عملکرد داده شود.)
  • آیا نرخ بهره شما منطقی بود؟ (برای وام‌های کوچک، نرخ بهره حتی‌الامکان باید کم باشد.)
  • آیا جنسیت تأثیری در این خصوص می‌گذارد؟

یک وام کوچک خوب از یک سازمان مناسب و در زمان مقتضی، می‌تواند تمامی محدودیت‌های مالی شما را رفع نماید، پس به این گزینه جذاب به دقت توجه کنید.

 

5. به اشتراک‌گذاری مالکیت

یکی دیگر از راه‌هایی که می‌تواند سرمایه استارت‌آپی را تأمین نماید، پیشنهاد به اشتراک‌گذاری کسب‌وکار از سوی کارآفرین، در ازای دریافت سرمایه لازم برای راه‌اندازی و توسعه آن است. سرمایه‌گذار کسی است که پول را در قبال کسب سهام در کسب‌وکار، در اختیارتان می‌گذارد. به‌عنوان مثال، اگر ارزش‌گذاری شما بر روی کسب‌وکارتان در حدود 2000 دلار باشد و یکی از همسایگان شما 100 دلار بر روی کار شما سرمایه‌گذاری نموده باشد، سهم او برابر با 5 درصد از کسب‌وکار شما خواهد بود.

بیان بالا، شکل ساده‌ای از تعریف شراکت است و از آنجایی که هیچ مقرراتی وجود ندارد، به اشتراک گذاشتن سهام در مقابل سرمایه، ممکن است بسیار پیچیده شود.

در اینجا به تعدادی از مزایای به اشتراک‌گذاری مالکیت اشاره می‌شود:

  • به سرمایه برابر با نیازتان دست خواهید یافت.
  • افرادی که به شما پول می‌دهند، به‌طور طبیعی موفقیت شما را می‌خواهند. چرا که پول آن‌ها در اختیار شما است.
  • اگر کسب‌وکار شما موفقیت‌آمیز باشد، تنها درصدی از منفعت، نصیب سرمایه‌گذاران می‌شود.

اما معایبی نیز در این مسیر وجود دارد، از جمله:

  • سرمایه‌گذاران ممکن است سهمی بیشتر از آنچه شما برایشان در نظر گرفته‌اید را طلب نمایند.
  • اگر کسب‌وکار شما با شکست روبرو شود، شما باید با سرمایه‌گذارانی ناراحت و ناراضی تعامل داشته باشید.
  • از این پس، دیگر شما تنها صاحب کسب‌وکار نیستید؛ سرمایه‌گذاران دیگری نیز صاحبان کسب‌وکار شما هستند، هرچند هیچ فعالیتی نمی‌کنند.

 

6. سرمایه‌گذاری جمعی «Crowdfunding»

سرمایه‌گذاری جمعی، یک منبع نسبتاً جدید برای تأمین سرمایه استارت‌آپی محسوب می‌شود که در مدل‌های نوین آن، با یک اشتراک اینترنت کم‌هزینه، امکان‌پذیر خواهد بود. این روش، به کارآفرینان فرصت می‌دهد تا بتوانند از گروه کثیری از مردم عادی که ممکن است مقداری پول داشته باشند، برای تأمین مالی کسب‌وکار خود کمک بگیرند. (مجموعه افراد فوق، ممکن است بتوانند از پول مذکور چشم‌پوشی نموده و یا علاقه‌مند به سرمایه‌گذاری بر روی محصول شما در مقابل قدردانی‌تان یا چیزی قابل‌توجه‌تر باشند.)

برای درخواست آنلاین پول از گروه مخاطبین، به وب‌سایت‌هایی که در این زمینه فعالیت می‌نمایند وارد شده و پروفایل خود را تکمیل کنید و یک پیام کوتاه از ایده کسب‌وکار خود بنویسید. شما می‌توانید این مطلب را در شبکه‌های اجتماعی بزرگنمایی نموده و توجهات را برانگیزید. شما باید مبلغی که برای شروع نیاز دارید، عنوان نمایید. در وب‌سایت‌های سرمایه‌گذاری جمعی، افراد متعهد به پرداخت پول (معمولاً مبالغ کم) هستند، چرا که به ایده شما باور دارند.

فرآیند جذب سرمایه‌های جمعی، بدین صورت است که شما مقادیری از پول را به‌صورت کمک مالی دریافت می‌نمایید. برای مابقی آن، احتمالاً شما باید قول دهید که محصول نهایی شما آماده عرضه به بازار است و یا این‌که یک دریافت ثانویه، باعث فعال شدن و به راه افتادن کسب‌وکار شما خواهد شد. هنگامی که شما به هدف خود برسید، وب‌سایت مذکو،ر درصد کمی از پول جمع‌آوری شده را به‌عنوان حق‌الزحمه دریافت می‌نماید.

تأمین مالی از طریق سرمایه‌گذاری جمعی، یک راه ایده‌آل برای کسب‌وکارهای کوچک است که با استفاده روزافزون مردم از اینترنت، به یکی از روش‌های محبوب تأمین سرمایه استارت‌آپی بدل شده است. با این وجود، برخی اقدامات احتیاطی نیز در به‌کارگیری این روش باید انجام گیرد. به هر حال، شما زمانی که پول را به‌عنوان کمک مالی، به شکل قرض یا هر نوع دیگر دریافت می‌نمایید، می‌بایست از تمامی جزئیات مربوط به تعهدات خود آگاه باشید.

 

7. فرشتگان کسب‌وکار «Business Angels»

یک فرشته کسب‌وکار یا سرمایه‌گذار فرشته، فردی است که از تمکن مالی خوبی برخوردار بوده و با توجه به تجارب کارآفرینانه و علایق ذهنی خود، در ازای دریافت درصدی از سود و یا سهم پرداخت، به استارت‌آپ‌ها مبلغی پول می‌دهد. آمار نشان می‌دهد که فرشتگان کسب‌وکار، به فضاهای خاص کسب‌وکار توجه دارند و تنها تأمین سرمایه را هدف نمی‌گیرند. آن‌ها دارای تجارب تخصصی هستند و می‌توانند به شکوفایی کارآفرینان استارت‌آپی کمک نمایند. آن‌ها کارآفرین را هدایت می‌نمایند، شبکه‌های شخصی خود را بکار می‌گیرند و دانش خود را به نفع استارت‌آپ به اشتراک می‌گذارند.

مبالغی که فرشتگان کسب‌وکار ممکن است سرمایه‌گذاری نمایند، بین چند هزار تا چندین میلیون دلار است. سرمایه‌گذاری فرشته و یا هر نوع سرمایه‌گذاری اصیل در کسب‌وکار شما، بذرپاشی پول نامیده می‌شود. دقیقاً مانند زمینی که برای کاشت محصول با بذرپاشی شروع می‌نماید، استارت‌آپ از بذرپاشی پول شروع می‌کند. پس از آن‌که شما از پس‌انداز خود و کمک‌های دیگران استفاده نمودید، در قدم بعدی، فرشتگان سرمایه‌گذاری می‌توانند سرمایه اولیه برای راه‌اندازی و توسعه کسب‌وکارتان را تأمین نمایند.

 

8. سرمایه‌گذاری مخاطره‌پذیر «Venture Capital»

یک شرکت استارت‌آپی را در نظر بگیرید که با منابع مالی شخصی، قرض گرفتن و یا حتی یک فرشته کسب‌وکار، توانسته است ایده خود را به مرحله اجرا درآورد. توسعه یک کسب‌وکار مبتنی بر فناوری، نیازمند سازوکاری قدرتمند و کارآمد برای تأمین منابع مالی است. پس دیگر نمی‌توان به منابع شخصی، وام و یا سرمایه‌های کوچک اطرافیان تکیه نمود. علاوه بر این، کارآفرینان استارت‌آپی، نیاز به مشاوره‌های تخصصی و هدایت نظام‌مند، پیرامون مدیریت کسب‌وکار (تیم‌سازی، فرآیند بازاریابی و فروش، ارتباط با مشتریان و تأمین‌کنندگان و ...) دارند. تمامی این الزامات را می‌توان از طریق صندوق‌ها و شرکت‌های سرمایه‌گذاری مخاطره‌پذیر پوشش داد.

شرکت‌های سرمایه‌گذاری مخاطره‌پذیر را می‌توان یک ساختار مبتنی بر میلیون‌ها دلار پول، از افراد، شرکت‌ها و سرمایه‌گذاران کوچک دانست که این منابع مالی را متحد نموده و از آن، برای حمایت و پشتیبانی از استارت‌آپ‌هایی که دارای پتانسیل بالایی در موفقیت هستند، استفاده می‌نمایند. سرمایه‌گذاران مخاطره‌پذیر، بر روی فضاهای کسب‌وکاری تمرکز می‌کنند که در آن فضاها، تجربه داشته و علاقه‌مند به آن‌ها هستند. اغلب آنان، نسبت به فرشتگان کسب‌وکار بیشتر درگیر مدیریت استارت‌آپ‌ها شده و عملاً عنان مدیریت استارت‌آپ را در دست می‌گیرند.

استارت‌آپ‌ها برای جذب سرمایه‌های این‌چنینی، باید بتوانند پتانسیل خود برای تجاری‌سازی ایده و دستیابی به سود را نشان دهند که این امر، مستلزم ارائه فهرستی از منابع ارزشمند، نظیر دارایی‌های فکری، برآورد تخمینی از جریان درآمدی و تیم کارکنان، به‌عنوان سرمایه‌های دانشی سازمان است. استارت‌آپ‌هایی که مبتنی بر ایده‌های نوآورانه و یا فناوری‌های پیشرفته شکل گرفته‌اند، معمولاً درصد بالایی از ریسک را به همراه دارند. بدیهی است که پذیرش این ریسک از سوی سرمایه‌گذاران، باید همراه با تضمین برای مشارکت در سود احتمالی باشد که این امر، از طریق دریافت سهام در قبال تأمین مالی انجام می‌گیرد.

 

نقطه سربه‌سر

شخصی که یک کسب‌وکار جدید را شروع می‌نماید، اغلب این سؤال را در ذهن دارد که «شرکت من چه زمانی به سودآوری می‌رسد؟» یا «به چه سطحی از فروش برسم تا هزینه‌هایم جبران شود؟»

سرمایه‌گذاران نیز به دانستن پاسخ این سؤالات تمایل دارند. نقطه سربه‌سر را می‌توان جایی دانست که تعداد واحدهای فروخته‌شده (درآمد پیش‌بینی شده)، برابر با کل هزینه‌های کسب‌وکار گردد. تمامی واحدهایی که پس از آن به فروش می‌رسد، منجر به منفعت شده و شرکت شما را از لحاظ مالی قابل‌اعتماد می‌نماید.

برای محاسبه نقطه سربه‌سر، شما باید هزینه‌های ثابت و متغیر خود را مشخص نمایید. در این حالت، اگر سود واحد محصول را برابر با تفاوت بین قیمت فروش هر واحد و هزینه‌های متغیر بدانیم، نقطه سربه‌سر برابر است با نسبت هزینه‌های ثابت به سود واحد. برای مثال، اگر سرمایه‌گذاری ثابت و اولیه در یک کسب‌وکار (احداث انبار، تجهیزات خط تولید و ...)، برابر با یک میلیارد تومان بوده و هزینه‌های متغیر (هزینه مواد اولیه، کارگر، حمل‌ونقل و ...) هر واحد محصول نیز در حدود 100 هزار تومان باشد، با فرض قیمت فروش 140 هزار تومانی، خواهیم داشت:

سود حاصل از فروش هر واحد از محصول: 40 هزار تومان

نقطه سربه‌سر: 25 هزار

شرکت تولیدی یادشده، با احتساب این فرض که ماهیانه بالغ بر 5000 واحد از محصول فوق را تولید می‌نماید، در یک بازه 5 ماهه، می‌تواند به نقطه سربه‌سر برسد. به عبارت دیگر، این شرکت در 5 ماهه ابتدایی، در حال بازپرداخت سرمایه‌گذاری‌های ثابت اولیه بوده و پس از تولید 25000 محصول، هر واحد اضافی از محصول که تولید نماید، با سودآوری روبرو خواهد شد.

 

استراتژی خروج

در برخی از مراحل رشد شرکت، سرمایه‌گذاران ممکن است بخواهند سرمایه خود (سرمایه‌گذاری اصلی و هر بهایی که به آن افزوده شده) را از کسب‌وکار خارج نمایند. پس زمانی که شما با سرمایه‌گذاران بالقوه صحبت می‌نمایید، ممکن است از شما بپرسند: استراتژی خروج شما چیست؟ همه آن چیزی که آن‌ها می‌خواهند بدانند، برنامه بلندمدت کسب‌وکارتان است. برنامه شما کدام است؟

  • ادغام شدن در شرکتی دیگر؛
  • فروش شرکت به دیگر سرمایه‌گذاران بخش خصوصی؛
  • فروش شرکت در یک مزایده عمومی.

لازم به تأکید است که برخی ملاحظات پیرامون استراتژی خروج را با صبر و حوصله بیان نمایید. اگر به سرعت سراغ صحبت کردن درباره استراتژی خروج بروید، سرمایه‌گذاران ممکن است تعهد واقعی شما به کسب‌وکار را زیر سؤال ببرند. زمانی که برای اولین بار سرمایه‌گذاران بالقوه را ملاقات می‌کنید، در مورد استراتژی خروج به‌شدت محتاط باشید.

 

 مرجع: «Startup Smart; A handbook for Entrepreneurs»

هنوز نظری وارد نشده است!

نظر خود را ارسال نمایید

پست الکترونیکی شما انتشار پیدا نمی کند.