آخرین مقالات

گفتگویی با گلن فیشبین در خصوص کارآفرینی در حوزه نانوفناوری

گفتگویی با گلن فیشبین در خصوص کارآفرینی در حوزه نانوفناوری

مقدمه

گلن فیشبین «Glenn Fishbine»، از افرادی است که تجربه سال‌ها فعالیت در حوزه‌های مختلف فناوری، اعم از نرم‌افزارهای کامپیوتری، نانو فناوری و حتی علوم زیستی را داراست. وی فعالیت‌های کارآفرینانه خود را با تأسیس شرکتی استارت‌آپی در دهه 1970 میلادی، آغاز نمود. دیدگاه‌های وی در مورد فناوری نانو و چگونگی تجاری‌سازی آن، می‌تواند درسی ارزشمند برای کارآفرینان و بنیان‌گذاران کسب‌وکارهای نوپایی باشد که علاقه‌مند به ورود به این مسیر پرهیجان و دشوار هستند. وی معتقد است که مهم‌ترین شرط موفقیت در جذب سرمایه و سودآوری، فروش محصولی است که مشکلی را در جهان واقعی حل می‌کند. در نوشتار پیش رو، گزیده‌ای از مصاحبه وی در زمینه فناوری نانو و تجاری‌سازی آن، ارائه شده است.

 

لطفاً کمی درباره خودتان و تجربیات کاریتان برایمان بگویید و در حال حاضر چه می‌کنید؟

من از اواسط دهه هفتاد میلادی در عرصه فناوری و به‌طور خاص، مهندسی نرم‌افزار، فعال بودام. در ابتدا، شرکت استارت‌آپی خود را از زیرزمین خانه‌ام شروع کردم که بعداً توسعه یافت و حتی در بورس هم وارد شد. من تعداد زیادی پتنت در زمینه‌های مختلف به ثبت رسانده‌ام و در حال حاضر، رئیس هیئت‌مدیره شرکت بیومتریک هستم که دیده‌بانی و رصد روندهای تغییر فناوری را برای یک کنسرسیوم از شرکت‌های سرمایه‌گذاری اروپایی، بر عهده دارد. البته کتابی نیز تحت عنوان «راهنمای سرمایه‌گذاری در فناوری نانو و میکرو ماشین‌ها» نوشته‌ام که از سوی انتشارات «Wiley & Sons» منتشر شده است.

یکی از علایقی که در حال حاضر بر آن متمرکز هستم، بحث و گفتگو با نوآوران و کارآفرینان جوانی است که سعی در توسعه و تجاری‌سازی یک فناوری جدید و راه‌اندازی کسب‌وکاری مبتنی بر آن را دارند. موسیقی، کشف و تست غذاهای محلی جدید و تلاش برای یاد دادن رانندگی به کوچک‌ترین فرزندم، از دیگر سرگرمی‌های فعلی من محسوب می‌شوند.

 

برای اولین بار چه زمانی به مفهوم نانو فناوری مولکولی علاقه‌مند شدید؟

در بهار سال 2000، تصمیم گرفتم تا کتابی در زمینه فناوری نانو بنویسم. کار با این فناوری، به معنای مشاهده و تجربه چیزهایی متفاوت است. برای این کار، نیاز به درکی عمیق از مفهوم فناوری نانو و تغییرات بزرگ حاصل شده در ویژگی‌های مواد، در نتیجه کاهش مقیاس آن‌ها به ابعاد نانویی است، تا بتوان ترجمه‌ای دقیق از مفاهیم یک حوزه تحقیقاتی، برای دیگر حوزه‌ها داشت. به عبارت بهتر، این حوزه از فناوری، دارای کاربردهای فراوانی در دیگر حوزه‌ها است و به همین دلیل، بیان ماهیت و کارکرد نانو به زبان دیگر زمینه‌های تحقیقاتی و صنعتی کمی دشوار خواهد بود. به‌عنوان مثال، شما به نانو فناوری مولکولی اشاره نمودید؛ معنی دقیق این مفهوم، ساخت اشیایی در اندازه مولکول‌ها است. این موضوع، مربوط به شبیه‌سازی فرآیندی است که در سطح مولکولی اتفاق می‌افتد. برای من، درک نانو فناوری در هر مقیاسی، یک هنر محسوب می‌شود: «هنر تحمیل یک ساختار جدید بر روی دافعه و جاذبه بین اتم‌ها».

 

درباره وضعیت سرمایه‌گذاری و روند آن در بخش نانو فناوری مولکولی چه نظری دارید؟ آیا سرمایه‌گذاری‌های انجام شده کافی است؟ روند افزایش بودجه‌های تخصیص داده شده به چه صورت است؟

برای پاسخ به این سؤال، نانو فناوری مولکولی را به این صورت تعریف می‌کنم: «یک موضوع تحقیقاتی نسبتاً محدود، وابسته به الکترونیک مولکولی». بدیهی است که این تعریف، به ابتدای پیدایش این زمینه تحقیقاتی اشاره دارد و بر این اساس، بودجه محدود نیز می‌تواند راهگشا باشد. بیشتر سرمایه‌گذاری‌ها، از طرف برنامه ابتکاری فناوری نانو در آمریکا «NNI» انجام می‌شود و البته حامیان دیگری مانند «MITRE» و «HP» نیز، تا حدی در آن مشارکت دارند. در ابتدای کار، شرکت‌های خصوصی معدودی بر روی این موضوع کار می‌کنند و طبیعتاً افق سودآوری مشخصی نیز وجود ندارد. اما باید دقت داشت که سرمایه‌گذاران همواره به دنبال کسب سود و بازگشت سرمایه خود هستند و سود نیز، از محصولات تجاری‌سازی شده به دست می‌آید. اگر محصول نانو فناوری مولکولی در بازار نباشد، به معنای آن است که سرمایه‌گذاری‌ها احتمالاً کافی نیستند.

حالا اجازه دهید تا تعریف را کمی تغییر دهیم. اگر کلمه «مولکولی» را از سؤال شما حذف کنیم، پاسخ بسیار گسترده‌تر می‌شود. من از یک کنسرسیوم سرمایه‌گذاری با علایق تجاری قوی و انگیزه سودآوری بالا می‌آیم. اما تجاربم نشان می‌دهد که در سال‌های ابتدایی توسعه نانو فناوری، کمتر از 10 درصد از سرمایه‌گذاری‌های صورت گرفته در فناوری نانو، توانسته است انگیزه سودآوری کامل را پوشش دهد. شرکت‌ها و سرمایه‌گذارانی که در بخش نانو فناوری سرمایه‌گذاری می‌کنند، تمایل و انگیزه خود به سرمایه‌گذاری در این بخش را از دست می‌دهند. اما این‌ها دلیلی بر عدم توسعه نانو فناوری در آینده نیست. در واقع، من مشکل را نه در این فناوری که در جایی دیگر می‌بینم.

یک سرمایه‌گذار باهوش، اصطلاحاً «جادو را می‌پذیرد» و علاوه بر پتانسیل ایده و فناوری، به تیم مدیریت، بازاریابی، ویژگی‌های محصول مدنظر مشتری و رقابت بازار نیز توجه می‌کند. اگر مشکلاتی در زمینه سرمایه‌گذاری نانو فناوری وجود دارد، به معنای عدم علاقه یا نبود پتانسیل نیست. استارت­آپ­‌هایی که تلاش می‌کنند با نانو فناوری به موفقیت دست یابند، به‌طور جدی در مهارت‌ها و تجربیات کسب‌وکار کمبود دارند. علاوه بر این، در حال حاضر وضعیت سرمایه‌گذاری به صورت جهانی برای همه بد است؛ اما اگر کسی که در زمینه نانو فناوری کار می‌کند، بتواند تیم و برنامه کسب‌وکار خوبی تهیه نماید، می‌تواند با کمی تلاش، سرمایه‌گذار مناسبی را پیدا کند. اگر بتوانید به یک سرمایه‌گذار، ثابت کنید که فروختن فضله جوندگان سودآور است، مطمئن باشید که سرمایه لازم را تأمین می‌کند. پس کارآفرینان و فناوران فعال در حوزه نانو فناوری، بدانند که جذابیت ایده به تنهایی کافی نیست. آن‌ها انتظار دارند تا مردم به خاطر جذابیت پول بدهند، اما فراموش کرده‌اند که هالیوود روی سرگرمی‌های جهانی قفل زده است. سرمایه‌گذاری در گرو فراهم‌سازی شرایط (ایده، تیم کاری، مهارت‌های مدیریتی و ...)، از سوی فناورها است و آن‌ها باید کاملاً واقف باشند، تا کسی محصول را نخرد، مشکلی حل نخواهد شد.

 

دولت آمریکا تا چه میزان روی تحقیقات نانو فناوری، سرمایه‌گذاری کرده است؟ سایر دولت‌ها چطور؟

برآوردها نشان می‌دهد که سرمایه‌گذاری‌های دولتی، تقریباً دو برابر سرمایه‌گذاری‌های بخش خصوصی است که برای یک فناوری نوظهور، امری طبیعی به نظر می‌رسد. با توجه به پتانسیل‌های نانو فناوری و کاربردهای وسیع آن در حوزه‌های مختلف صنعتی و تجاری، سرمایه‌گذاری‌های دولتی و خصوصی، به شدت در حال افزایش است و سایر دولت‌ها هم به سمت آن متمایل شده‌اند.

 

آیا فکر می‌کنید روش‌های توسعه‌یافته در نانو فناوری مولکولی، تا چه حد در کالاهای تجاری‌سازی شده و در مقیاس انبوه، مورد استفاده قرار گیرند؟ اگر چنین است، چگونه می‌توان این فرآیند را تسریع نمود؟

نانو فناوری مولکولی، در اصل برای تولید و تکثیر سازوکارهای زیستی مناسب است که دوره تکامل بسیار طولانی دارند.  برای درک بهتر این موضوع، می‌توان به سیستم‌های زیستی اشاره نمود که برای اورگانیسم­های تکثیر انبوه، توسعه یافته‌اند. اما نانو فناوری بیشتر به دلیل ویژگی‌های متفاوت مواد و بهبود چشمگیر عملکرد محصولات و دستگاه‌ها است که مورد توجه قرار دارد. شاید مصرف انرژی و ماده لازم برای تولید یک قوطی پپسی، با استفاده از دیگر فناوری‌های رایج، کمتر از نانو فناوری باشد؛ اما مهم این است که نانو فناوری می‌تواند خواصی به قوطی پپسی اضافه نماید که با صرف چندین برابر انرژی و مواد معمول، نمی‌توان به آن‌ها دست یافت. پس مسئله بر سر این است که آیا آن ویژگی‌ها برای قوطی پپسی حیاتی است یا خیر. شاید در قوطی پپسی مناسب نباشد، اما در نانو ماشین‌ها و یا سیستم‌های تحویل دارویی، بسیار ضروری و مقرون‌به‌صرفه خواهد بود.

 

آیا کاهش رشد اقتصادی تأثیر قابل‌توجهی بر توسعه فناوری نانو دارد؟

خیر. کاهش رشد اقتصادی، اثرگذاری بیشتری بر دسترسی به تحقیق و توسعه در سطح بنگاهی دارد که آن هم کاملاً وابسته به پتانسیل فناوری و چشم‌انداز سودآوری آن است. حتی اگر بپذیریم که کاهش رشد اقتصادی موجب می‌شود تا سرمایه‌گذاری‌های بخش خصوصی در حوزه نانو فناوری تا حدی کاهش یابد، باز هم به اعتقاد من، این موضوع احتمالاً بر 12 درصد از سرمایه‌گذاری‌ها اثر مستقیم خواهد داشت و انگیزه‌ها و مشوق‌های دولتی، می‌تواند این اثر منفی را جبران نماید. این یک موضوع واضح است که تا زمانی که قوانین حمایتی مالیاتی و رقابت‌های بین‌المللی در زمینه توسعه فناوری‌های پیشرفته وجود داشته باشد، سرمایه‌گذاری در فعالیت‌های تحقیق و توسعه هم ادامه دارد. تمرکز درآمدهای مالیاتی، حذف حمایت‌های قانونی و دولتی، کاهش نرخ رقابت در مقیاس بین‌الملل و مواردی از این دست، می‌تواند جریان سرمایه‌گذاری جهانی در حوزه‌هایی مانند فناوری نانو را با مشکل مواجه سازد.

 

نظر شما در مورد نویسندگانی مانند هانس موراویچ و رای کورزویل که معتقدند هوش مصنوعی در دهه‌های آتی بازار را فرا می‌گیرد، چیست؟

البته که این‌طور خواهد بود. من شک ندارم که طی سال‌های نزدیک، با کامپیوترهایمان صحبت خواهیم کرد. اندیشیدن به چیزهایی که در دهه‌های آینده اتفاق می‌افتد، تمرین جالبی است. من شدیداً به افراد آینده‌نگر توصیه می‌کنم تا برای دیدن ارزش پیش‌بینی فناوری، فیلم استنلی کوبریک (سال 2001 میلادی) را تماشا کنند.

 

آیا هیچ قانونی نیاز خواهد بود تا به منظور تشویق توسعه یا جلوگیری از سوءاستفاده‌های احتمالی به اجرا درآید؟

به نظرم در زمان فعلی، این نگرانی‌ها از جانب افرادی است که هیچ کار بهتری برای انجام دادن ندارند. حقیقت این است که علم و فناوری، همراه یا بدون یک چهارچوب قانونی، توسعه می‌یابد و پیشرفت‌ها و نوآوری‌ها اتفاق می‌افتند. مثال ساده آن، بمب اتم است. آیا نانو فناوری یک تهدید بزرگ‌تر از بمب اتم است؟ مسلماً خیر. پس به نظرم این مورد چیزی نیست که تمام اولویت‌ها به آن اختصاص یابد. اول باید توسعه نانو فناوری و تجاری‌سازی آن را به پیش ببریم و به موازات آن، سعی کنیم تا چهارچوب‌هایی قانونی برای رشد هر چه بیشتر آن آماده نماییم. بدیهی است، اولویت بعدی به ملاحظات و نگرانی‌های ایمنی و اخلاقی باز می‌گردد. مقصود من این نیست که این موارد را کنار بگذاریم، اما در یک فناوری نوظهور، تأکید بیش از حد بر این مسائل، تنها تمرکز بر توسعه و تجاری‌سازی فناوری را از بین می‌برد. به نظر من، باید به سادگی و در کمال اطمینان، به این موضوع باور داشته باشیم که فناوران و دانشمندان ما، به اخلاقیات التزام داشته و کاری نمی‌کنند که زندگی انسان‌ها به خطر بیفتد.

 

برای کسی که می‌خواهد حرفه‌ای مرتبط با نانو فناوری داشته باشد، چه توصیه‌ای دارید؟

پیشنهادم، داشتن علم و تخصص لازم برای فعالیت در این حوزه و البته مهارت‌های کسب‌وکار و کارآفرینی است. پس بهتر است، روندی مشابه این را در پیش بگیرید: «مطالعه علم فیزیک، گرفتن دکترا (متخصص شدن در این حوزه) و سپس دریافت آموزش‌های مدیریت کسب‌وکار (مثلاً گرفتن مدرک تحصیلی MBA

 

برنامه‌های شما برای آینده چیست؟

فکر می‌کنم وقت آن شده که روی بحث‌های ژنتیکی متمرکز شوم. کسانی که در مسائل اصلاح ژنی کار می‌کنند، نهایتاً فهمیده‌اند که چگونه پول درآورند. البته ایده‌هایی در مورد توسعه‌های آتی نانو فناوری نیز دارم. من فکر می‌کنم شرکت‌هایی که رنگ مقاوم در برابر خوردگی تولید می‌کنند، حرف‌های زیادی برای گفتن دارند.

حقیقت این است که سودآوری، محرک نوآوری است.

 

 

مرجع: «crnano»

هنوز نظری وارد نشده است!

نظر خود را ارسال نمایید

پست الکترونیکی شما انتشار پیدا نمی کند.