آخرین مقالات

کسب‌وکارهای نانویی و تأثیر فناوری نانو بر شرکت‌ها

کسب‌وکارهای نانویی و تأثیر فناوری نانو بر شرکت‌ها

مقدمه

ویژگی‌های منحصربه‌فرد نانوفناوری، موجب شده تا این حوزه نوظهور، به یک فرصت کلیدی برای رشد اقتصادی و بازگشت مطلوب سرمایه بدل شود. این مشخصه، در کنار مزایایی همچون پرداختن به چالش‌های ملی و جهانی در حوزه‌هایی مانند مراقبت‌های بهداشتی، انرژی، آب و تغییرات اقلیمی، نانوفناوری را به یک موضوع بسیار جذاب در نگاه نوآوران، فناوران و صاحبان کسب‌وکارها مبدل نموده است.

یک رویکرد جالب در حوزه فناوری نانو، تمرکز بر بازارهای پیش رو و فرصت‌های ناشی از آن، به جای تحلیل سنتی مبتنی بر علم و مسائل فناورانه است. این رویکرد که ماهیت گسترده نانوفناوری را مورد تأکید قرار می‌دهد، موجب می‌شود تا متخصصین همانند مشاوران و تحلیل‌گران بازار، مشتاقانه به سراغ پیش‌بینی بازارهای عظیم رفته و در کارآفرینی و راه‌اندازی کسب‌وکارها مشارکت داشته باشند. آیا کسی وجود دارد که قید یک بازار چند میلیارد دلاری آن هم در مدت زمانی کوتاه و تقاضای رو به رشد موجود برای آن را بزند؟

با این حال، اتخاذ استراتژی مناسب برای ورود به این بازار، به‌ویژه با توجه به ریسک‌های کارآفرینی آن هم در حوزه یک فناوری بسیار پیشرفته و نوظهور، نیازمند اطلاعات قابل‌اطمینان از لحاظ الزامات شرکت‌های نانویی و به صورت کلی‌تر، الزامات و اقتضائات مرتبط با کسب‌وکارهای مبتنی بر فناوری است. بدیهی است که چنین اطلاعاتی، علاوه بر شرکت‌ها و فناوران فعال در این حوزه، به دولت‌ها و متولیان سیاست‌گذاری عمومی نیز کمک نموده تا چگونگی سازمان‌دهی و اتخاذ خط‌مشی‌های نوآوری را تعیین نمایند.

یکی از گزارش‌هایی که با هدف پر کردن این خلأ اطلاعاتی انتشار یافته است، تحلیل تأثیرپذیری شرکت‌های مختلف از فناوری نانو است که با کمک سازمان همکاری و توسعه اقتصادی (OECD) و از طریق کارگروه نانوفناوری این نهاد معتبر، تدوین شده است. این تحقیق ارزشمند، اطلاعاتی جامع و قابل قیاس در سطح بین‌المللی در زمینه چگونگی تأثیرپذیری شرکت‌های مختلف از نانو فناوری، چگونگی استفاده از این فناوری در فعالیت‌های نوآورانه، چگونگی اکتساب یا توسعه توانمندی‌های مرتبط و همچنین چالش‌های تجاری‌سازی که شرکت‌ها با آن‌ها روبرو هستند، ارائه نموده است. علاوه بر این، گزارش مذکور به نقش متفاوت شرکت‌های جدید و کوچک با شرکت‌های بزرگ‌تر در فرآیند تجاری‌سازی فناوری نانو می‌پردازد، امری که می‌تواند جایگاه هر یک از این شرکت‌ها در چرخه توسعه فناوری نانو و احیاناً تضادها و اصطکاک‌های ناشی از این تفاوت جایگاه را، روشن سازد. در این نوشتار، سعی شده تا مروری اجمالی بر مهم‌ترین یافته‌ها و اطلاعات این گزارش داشته باشیم.

 

نانوفناوری در فضای کسب‌وکار

در گزارش سازمان همکاری و توسعه اقتصادی، 51 پروژه موردی مرتبط با 17 شرکت فعال در حوزه نانو، بررسی شده است. این نمونه‌های موردی، به نحوی انتخاب شده‌اند که دامنه گسترده و متنوعی از اندازه شرکت‌ها، حوزه‌های فرعی نانوفناوری و زمینه‌های کاربردی این فناوری نوظهور را پوشش می‌دهد. همچنین سعی شده، بررسی‌ها با تمرکز بر نحوه توسعه و تجاری‌سازی فناوری انجام گرفته، تا بینش‌های کیفی در مورد فرآیند تجاری‌سازی نانوفناوری از دیدگاه یک کسب‌وکار کوچک یا بزرگ، فراهم گردد. از این منظر، این گزارش را می‌توان یک مکمل مطالعاتی برای سایر تحقیقاتی دانست که عمدتاً بر داده‌های مرتبط با انتشار مقاله و پتنت متمرکز شده و بیشتر بر پیمایش‌های آماری تأکید دارند. سؤال کلیدی این است که آیا چالش‌های جدید و خاصی در مسیر توسعه و تجاری‌سازی فناوری نانو پدید آمده است که نیازمند انواع جدیدی از واکنش‌های سیاستی باشد؟

نانوفناوری را می‌توان مجموعه‌ای از فناوری‌های توانمندساز دانست. بررسی‌های «OECD» نیز دقیقاً بر این موضوع صحه گذاشته و مطالعات موردی صورت گرفته، نشان می‌دهد که ویژگی توانمندسازی، دلیل اصلی برای ورود به حوزه نانو از سوی شرکت‌های مختلف است. نانوفناوری امکان بهبود محصولات و فناوری‌های جدید، فرآیند طراحی و تولید آن‌ها و همچنین ارائه خدمات جدید را فراهم می‌کند. شرکت‌ها برای فناوری توسعه‌یافته از سوی خود، اغلب کاربردهای مختلفی مدنظر قرار می‌دهند و با آزمون و خطا، به سوی تجاری‌سازی برخی از آن‌ها حرکت می‌کنند، این در حالی است که برخی دیگر، در مرحله تحقیقات اولیه باقی می‌مانند.

بهترین توصیفی که می‌توان برای نانوفناوری ارائه نمود، این است که یک حوزه علمی و تقاضامحور است. این امر، بدین معنا است که «فشار علم و فناوری»، به موازات «کشش بازار»، به‌عنوان دو مؤلفه هم‌راستا و مکمل، توسعه این حوزه از فناوری را به پیش می‌برند. در حالی که اغلب شرکت‌های بررسی شده، تحقیق و توسعه را بخشی از فرآیندهای درونی خود ابراز نموده‌اند، اما همکاری با دانشگاه‌ها و محققین برجسته نیز، منابع مهمی برای نوآوری و دانش‌آفرینی، به‌ویژه برای شرکت‌های کوچک و استارت‌آپی است. در سوی مقابل، شرکت‌های بزرگ‌تر به سراغ حوزه‌های فرعی و نسبتاً بالغ نانوفناوری رفته و بیشتر بر کاربردهایی تأکید دارند که تحت تأثیر مستقیم نیاز بازار است. بدیهی است که چنین شرکت‌هایی، دامنه گسترده‌تری از سازمان‌ها و شرکت‌های فناور را برای همکاری‌های فناورانه هدف قرار می‌دهند و عملاً این مشارکت‌ها، به یک محرک برای تقویت تحقیق و توسعه درون‌سازمانی بدل شده‌اند.

نکته دیگری که از بررسی شرکت‌های مذکور نتیجه گرفته شده است، این است که نانوفناوری عمدتاً بر فعالیت‌های تحقیق و توسعه و همچنین ساخت و تولید شرکت‌ها اثر می‌گذارد. بسیاری از شرکت‌های کوچک‌تر و نوپا، انحصاراً بر نانوفناوری تأکید دارند؛ در حالی که شرکت‌های بزرگ‌تر عموماً نانوفناوری را با دامنه‌ای از فناوری‌های دیگر (به‌ویژه فناوری‌های در اختیارشان) ترکیب می‌کنند. از همین رو، در شرکت‌های بزرگ‌تر مجزا نمودن سهم نانوفناوری از هزینه‌های منابع انسانی، تحقیق و توسعه، تولید، سرمایه‌گذاری و فروش، بسیار دشوار است.

شرکت‌های بزرگ‌تر عموماً برای سال‌های متمادی در حوزه فناوری نانو مشغول هستند و با توجه به انبوه داده‌های اطلاعاتی و تجارب فناورانه در حوزه تحقیق و توسعه و تولید، توانایی تملک و به‌کارگیری ابزارهای تخصصی و دسترسی به دانش خارجی و استفاده از آن‌ها در بهره‌گیری از نانوفناوری را خواهند داشت. قدرت نسبی شرکت‌های بزرگ‌تر در سطوح اولیه توسعه نانوفناوری، برخلاف مدل سنتی چرخه‌های عمر فناوری و سازوکار شرکت‌ها است که پیش‌بینی می‌کند شرکت‌های جوان‌تر و کوچک‌تر، عموماً نوآورتر به نظر می‌رسند.

یافته مهم دیگر، به میان‌رشته‌ای بودن فناوری نانو و پیچیدگی‌های ناشی از آن باز می‌گردد. مطالعات موردی نشان می‌دهند که نانوفناوری به لطف وابستگی به رشته‌های علمی متعدد، رویکردهای مهندسی/ تحقیقاتی مختلف و ابزارآلات پیشرفته، یک حوزه بسیار پیچیده است. علاوه بر این، بسیاری از حوزه‌های جانبی فناوری نانو، در سطوح اولیه و نابالغ از منظر توسعه قرار دارند. این ویژگی‌ها، اغلب می‌تواند موانعی برای ورود به این حوزه به‌ویژه برای شرکت‌های کوچک‌تر که منابع انسانی و مالی محدودی دارند، ایجاد نماید. در نگاه نخست، توسعه و تجاری‌سازی یک فناوری آزمایشگاهی و تبدیل یک نمونه تحقیقاتی به یک نمونه صنعتی، دارای فرآیند مشخصی است؛ اما با کمی دقت در حوزه نانوفناوری، در می‌یابیم که محدودیت در مقیاس‌پذیری فرآیندی در طول انتقال از سطح تحقیق و توسعه به سطح آزمایشی و سپس تولید در مقیاس صنعتی، چالش‌های عجیب و غریبی برای کارآفرینان و شرکت‌های فعال ایجاد می‌کند.

پیچیدگی‌های ماهوی فناوری نانو، جذب و استخدام منابع انسانی خصوصاً برای فعالیت‌های تحقیق و توسعه را هم با مشکلاتی مواجه می‌کند. نیاز به مدیران دانشی یا اصطلاحاً بازیگرانی که تخصص و دانش عمومی را ترکیب نموده و بتوانند تیم‌های میان‌رشته‌ای را مدیریت نمایند نیز، یک چالش جدی است.

 

محدودیت در منابع؛ چالش کلیدی کسب‌وکارهای نانویی

چالش‌ها برای تأمین مالی فعالیت‌های تحقیق و توسعه، یک مشکل عمومی شرکت‌های فعال در این حوزه، مخصوصاً کسب‌وکارهای نوپا و استارت‌آپی است. مقیاس‌پذیری ضعیف فرآیندها، هزینه‌های تحقیق و توسعه را به شدت افزایش داده و با توجه به این‌که زمان تولید محصولات جدید افزایش می‌یابد، جذابیت حوزه نانو را برای سرمایه‌گذاران کمتر می‌سازد. نظام مقرراتی نامشخص و برداشت‌های عمومی در مورد خطرات ایمنی، بهداشتی و زیست‌محیطی «EHS» هم، مزید بر علت شده تا جذب سرمایه را به یک معضل بزرگ برای تحقیق و توسعه کسب‌وکارهای نانویی بدل نماید.

از سوی دیگر، مشکلاتی که شرکت‌ها برای اطلاع‌رسانی در مورد ارزش بالای کاربردهای نانوفناوری برای مشتریان بالقوه دارند (برای مثال، شرکت‌های متقاضی فناوری)، ورود و جایگاه آن‌ها در زنجیره‌های ارزشی را دشوارتر می‌کند. این چالش، برای شرکت‌های کوچک‌تری که کاربردهای متعددی را تجربه نموده و باید بر محیط‌های تجاری و صنایع مختلف نظارت داشته باشند، بیشتر است. البته طی سال‌های اخیر و با تجاری‌سازی کاربردهای مختلف نانوفناوری در حوزه‌های پزشکی، کشاورزی و صنعت، پذیرش و مقبولیت این حوزه در میان صنایع و کسب‌وکارهای مختلف افزایش یافته و به نظر می‌رسد که این محدودیت با گذشت زمان در حال رنگ باختن است.

حقوق مالکیت فکری، از دیگر چالش‌های پیش روی حوزه نانو است. پیشرفت در تجاری‌سازی و بلوغ فناوری نانو، اهمیت حفاظت از نوآوری‌های نانویی را دو چندان نموده و به همین دلیل، امروزه گستره وسیعی از ادعاهای پتنت وجود دارد که ورود شرکت‌های جدید به رقابت برای توسعه و تجاری‌سازی کاربردهای نوین را کمی دشوار می‌سازد. البته سیستم پتنت، ابزار صدور مجوز را در اختیار شرکت‌ها قرار داده و تازه‌واردین می‌توانند با اخذ مجوز بهره‌برداری از پتنت، بلیط ورود به این بازی رقابتی را از آن خود نمایند.

 

چالش‌های تجاری‌سازی

 همان‌طور که اشاره شد، هدف اصلی پروژه «OECD»، شناسایی چالش‌های خاص و جدید تجاری‌سازی فناوری‌های نانویی است که اتخاذ سیاست‌های جدید را ضروری می‌سازند. از این منظر، برخی واکنش‌های سیاستی شرکت‌ها به چالش‌های تجربه شده، مورد توجه خاص قرار گرفته‌اند که در ادامه مورد بررسی قرار می‌گیرند.

از مهم‌ترین حوزه‌هایی که شرکت‌ها در آن‌ها با چالش‌های قابل‌توجه در تجاری‌سازی فناوری مواجه هستند، می‌توان به تحقیق و توسعه، ایمنی و سلامت و همچنین منابع انسانی اشاره نمود. جالب است که حوزه مالی در رده چهارم و پس از این سه حوزه قرار گرفته است. شاید در نگاه اول این رده‌بندی تا حدی متناقض باشد؛ چرا که بحث تأمین مالی، به‌عنوان مطرحترین حوزه مورد شکوه و گلایه صاحبان کسب‌وکارهای نانویی مطرح است. در پاسخ باید گفت که سطوحی از همپوشانی بین این حوزه‌ها غیرقابل‌ اجتناب است و برای مثال، چالش‌های تحقیق و توسعه، حاوی درصدی از مشکلات تأمین مالی نیز خواهد بود. علاوه بر این، چالش‌های مالی برای شرکت‌های بزرگ‌تر آن‌چنان محلی از اعراب ندارد و این امر، بیشتر برای استارت‌آپ‌ها و شرکت‌های کوچک‌تر مطرح است. در حالی که چالش‌های تحقیق و توسعه و یا یافتن کارکنان دانشی و بین‌رشته‌ای، برای تمامی شرکت‌های بزرگ و کوچک مطرح خواهد بود.

نکته دیگر این‌که تقسیم‌بندی چالش‌های تجاری‌سازی، بر حسب اندازه شرکت بیانگر این است که چالش‌هایی که مخصوصاً به منابع انسانی و مسائل «HSE» مرتبط می‌شود، بر کل شرکت‌های بررسی شده تأثیرگذار بوده‌اند. چالش‌های مرتبط با تولید، تا حدودی برای شرکت‌های بزرگ‌تر اشاره شده است و شرکت‌های کوچک‌تر به مسائل مرتبط با تحقیق و توسعه و منابع انسانی بیشتر تأکید دارند. چالش‌های مرتبط با حقوق مالکیت فکری، زنجیره ارزش، بازاریابی و مسائل مقرراتی هم، جزء چالش‌هایی است که اندازه شرکت بر آن اثری نداشته و عملاً همه شرکت‌ها به یک نحو با آن مواجه می‌شوند. از لحاظ زیر حوزه‌های فناوری نانو نیز، چالش‌های مرتبط با تحقیق و توسعه در دو حوزه فرعی نانو زیست فناوری و نانو الکترونیک، در رده بالا قرار می‌گیرند که این مسئله، به پیچیدگی‌های فنی در این حوزه‌ها اشاره دارد.

زمان ورود شرکت‌ها به فعالیت‌های نانویی نیز، بر یافته‌ها پیرامون چالش‌های تجاری‌سازی تأثیر می‌گذارد. در این زمینه، تنها تغییر قابل‌توجه برای چالش‌های مرتبط با منابع انسانی، مسائل «HSE» و تولید است، به‌طوری که شرکت‌هایی که بین پنج تا ده سال از حضور آن‌ها در حوزه نانوفناوری می‌گذرد، با چالش‌های جدی‌تری در منابع انسانی و تولید مواجه هستند. در مقابل، شرکت‌های تازه‌وارد و شرکت‌های تثبیت‌شده‌تر، بیشترین چالش در زمینه مسائل «HSE» را متحمل شده‌اند. این تفاوت‌ها، بازتابی از چرخه عمر شرکت‌ها در مسائل نانویی خاص به حساب می‌آید. برای مثال، شرکت‌های در حال رشد عموماً موانعی برای توسعه از لحاظ توانایی استخدام کارکنان مجرب و گسترش فعالیت‌های تولیدی را تجربه می‌کنند و مسائل «HSE»، برای شرکت‌های بزرگ‌تری که در انتهای مسیر تجاری‌سازی هستند، به شکل ویژه‌ای چالش‌برانگیز است.

شرکت‌های مختلف، دامنه‌ای متمایز از منابع تأمین مالی را برای فعالیت‌های مرتبط با نانوفناوری خود بکار می‌گیرند و در این مسیر، به نظر می‌رسد که هیچ منبع خاصی غالب نیست. عمده این راهکارها عبارتند از: «وام‌های بانکی سنتی، فرشتگان کسب‌وکار، سهام خصوصی، عرضه خصوصی اولیه، سرمایه خطرپذیر، برنامه دولتی بین‌المللی مانند برنامه چارچوب اتحادیه اروپا، مشتریان». بنا به دلایل واضح، شرکت‌های بزرگ‌تر اهمیت منابع داخلی را تا حدودی بیشتر مورد تأکید قرار می‌دهند. در میان شرکت‌های کوچک‌تر، تأمین مالی به‌صورت سرمایه خطرپذیر، از اهمیت بیشتری برخوردار است. گفتنی است که اشاره مکرر شرکت‌های کوچک‌تر به چالش‌های مرتبط با منابع مالی، اغلب مرتبط با مشکلات عمومی تضمین سرمایه در طول مراحل کارآفرینی استارت‌آپ‌ها است که با توجه به حوزه دانشی و پیشرفته بودن فناوری‌های نانویی، شدت بیشتری یافته است. از آنجا که امروزه شرکت‌های استارت‌آپی در تجاری‌سازی نانو فناوری پیشتاز هستند، این مسئله یک مانع قابل‌توجه در نظر گرفته می‌شود.

نیاز چشمگیر به متخصصین نانویی، می‌تواند یک خبر خوب برای متخصصین نانو و دانشجویان این رشته باشد. در پژوهش «OECD»، از شرکت‌ها خواسته شده تا نیازهای منابع انسانی مورد انتظار خود در طول پنج سال آتی را بر حسب حوزه‌های فعالیت اصلی و همچنین مشکلاتی که در استخدام کارمندان برای این فعالیت‌ها تجربه می‌کنند، فهرست و اولویت‌بندی نمایند. مطابق انتظار، بیشترین نیاز برای منابع انسانی، به تحقیق و توسعه مرتبط شده و تولید، کنترل کیفیت، بازاریابی و فعالیت‌های دیگری که به شکل مستقیم‌تری از تجاری‌سازی حمایت می‌کنند، در رده‌های بعدی قرار می‌گیرند. شرکت‌های کوچک به نسبت شرکت‌های بزرگ، رشد بیشتری را برای منابع انسانی مرتبط با حوزه‌های تحقیق و توسعه و تولید انتظار دارند.

تقاضای بیشتر و مشکلات استخدام منابع انسانی برای فعالیت‌های مرتبط با تحقیق و توسعه و تولید، مخصوصاً در میان شرکت‌های کوچک، این برداشت را ایجاد می‌کند که فعالیت‌های تحقیق و توسعه و تولید مرتبط بوده و هر دو برای تجاری‌سازی مهم هستند. فرآیندهای تولید نانومقیاس، پیچیده و دشوار هستند، مخصوصاً وقتی از شرایط آزمایشگاهی به تولید در مقیاس و صنعتی انتقال پیدا می‌کنند. هزینه‌ها نیز در این زمینه نقش ایفا می‌کنند، زیرا به دست آوردن ابزارها، ماشین‌آلات و دستگاه‌های مرتبط، گران بوده و به‌کارگیری و تعمیر و نگهداری آن‌ها، نیازمند منابع انسانی مخصوص و ماهر است.

مطالعات موردی نشان می‌دهند که چالش‌های منابع انسانی، باعث می‌شوند شرکت‌ها به استخدام کارکنان از بیرون کشور وابسته‌تر شوند. در حال حاضر، 50 درصد از شرکت‌های بررسی شده، از منابع خارجی برای استخدام کارکنان جدید استفاده نموده و 48 درصد نیز، انجام این کار در پنج سال آتی را مد نظر قرار می‌دهند. با این وجود برای شرکت‌های کوچک‌تر، تمایل کلی به جذب نیروهای محلی است. البته شایان ذکر است که مسئله جذب نیروی خارجی به صورت جدی به قوانین کشورها وابسته بوده و از کشوری تا کشور دیگر، به صورت قابل توجهی متفاوت خواهد بود.

 

مرجع: «Nanowerk»

هنوز نظری وارد نشده است!

نظر خود را ارسال نمایید

پست الکترونیکی شما انتشار پیدا نمی کند.