آخرین مقالات

انتقال فناوری، راهکاری کارآمد جهت توسعه و تجاری‌سازی

انتقال فناوری، راهکاری کارآمد جهت توسعه و تجاری‌سازی

 مقدمه

انتقال فناوری «Technology Transfer» را می‌توان فرآیند به‌کارگیری فناوری‌های موجود برای خلق نوآوری و محصولات جدید دانسته که با انتقال یافته‌های علمی و فنی از یک سازمان به سازمان دیگر، موجب ارتقاء سطح توسعه و تجاری‌سازی می‌گردد. این فرآیند، می‌تواند شامل مجموعه فعالیت‌های مشارکتی میان مجموعه‌ای از افراد با منافع مشترک طی یک بازه زمانی مشخص باشد. به‌کارگیری یک رویه سازمان‌یافته و منظم برای انتقال فناوری، این فرآیند را از یک رخداد نامنظم و تصادفی، به یک روش ساختاریافته تبدیل می‌نماید. این امر، به‌ویژه در حوزه فناوری‌های کلیدی، می‌تواند ارزش قابل‌توجهی را برای صنایع درحال‌توسعه به ارمغان آورد. برای کسب این ارزش، لازم است تا فرآیند انتقال فناوری را به‌طور کامل درک نموده و آن را به شکل مناسبی اعمال نماییم. در حال حاضر، اگرچه شناختی نسبی در رابطه با مفهوم انتقال فناوری وجود دارد، اما فرآیند اجرای کامل و صحیح آن به‌طوری که اهداف تعریف شده را برآورده سازد، هنوز به درستی شناخته نشده است. در این نوشتار، نگاهی اجمالی به انتقال فناوری و تأثیر آن بر توسعه و اشاعه فناوری‌ها خواهیم داشت و نقش واسطه‌ها در تسهیل و تسریع به‌کارگیری این فرآیند برای توسعه یک محصول جدید را مورد بررسی و تجزیه‌وتحلیل قرار خواهیم داد.

 

چرا انتقال فناوری برای ما مهم است؟

امروزه فناوري به عنوان يكي از مهم‌ترین پایه‌های رشد و توسعه اقتصادي كشورها محسوب می‌شود؛ به‌طوری كه پیشرفت‌های چشمگير كشورهاي توسعه‌یافته و صنعتي، مرهون فناوری‌ها و نوآوری‌های نوظهوری است که هر روزه در حال توسعه و عرضه در این جوامع می‌باشد. از سوی دیگر، كشورهاي درحال‌توسعه و کمتر توسعه‌یافته، به دليل وجود شكاف فناورانه قابل‌توجه با ساير كشورهاي توسعه‌یافته و پيشرفته، تلاش گسترده‌ای برای جبران عقب‌ماندگی اقتصادي و كسب انواع فناوري دارند.

انتقال و توسعه فناوري، دو فرآيند کاملاً وابسته به يكديگر بوده كه اين كشورها به منظور كسب فناوری‌هاي مورد نياز خود، می‌توانند از آن‌ها بهره جويند. معمولاً عنوان می‌شود كه براي كشورهاي درحال‌توسعه، انتقال فناوری دارای مزایای کوتاه‌مدت و بلندمدتی است. نکته حائز اهمیت اين است كه كشورهاي درحال‌توسعه، اين دو فرآيند را به صورت مكمل هم در نظر گرفته و در این صورت، انتقال فناوری موجب کاهش و رفع شکاف فناورانه و به تبع آن، شدت یافتن روند توسعه در این کشورها خواهد شد.

از مهم‌ترین مزایا و منافع انتقال فناوری می‌توان به موارد زیر اشاره نمود:

1.       بهبود کیفیت محصولات: با افزایش نقش فناوری در زندگی بشر، تولیدکنندگان و توسعه‌دهندگان محصولات، همواره در پی فناوری‌های جدید با هدف بهبود کیفیت محصولات خود هستند. برای این منظور، شرکت‌ها می‌توانند از منابع داخلی خود (توسعه درون‌زا)، یا ایده‌ها و نوآوری‌های خارجی (توسعه برون‌زا)، برای توسعه فناوری‌ها و محصولات جدید بهره گیرند. بدیهی است که مجموعه‌ای از شرایط، اعم از توانمندی مالی، میزان دسترسی به منابع (انسانی، تجهیزات و ...)، مهلت زمانی دسترسی به فناوری و از همه مهم‌تر، هزینه‌های توسعه درون‌زای فناوری در مقایسه با انتقال آن از یک منبع بیرونی، می‌تواند در انتخاب یکی از این دو استراتژی توسعه‌ای اثرگذار باشد.لازم به تأکید است که در فضای کسب‌وکار فعلی، تقاضا برای محصولات جدید، دائماً در حال تغییر بوده و عملاً پاسخگویی به تمامی این انتظارات از طریق منابع داخلی سازمان، امکان‌پذیر نیست. همین عامل، موجب شده است تا کسب‌وکارها به سمت همکاری‌های فناورانه و مشارکت در فعالیت‌های تحقیق و توسعه گام برداشته و عملاً انتقال فناوری به یک ابزار کلیدی در بهبود کیفیت محصولات و پاسخگویی به تقاضای جدید بازار بدل گردد.

2-     نوآوری‌های مقرون‌به‌صرفه: هدف اصلی انتقال فناوری، بهره‌گیری از فناوری‌های موجود برای توسعه محصولات جدید به شیوه‌ای اقتصادی است. در صورت عدم وجود تحقیق و توسعه کافی در داخل شرکت (به دلایلی مانند عدم وجود منابع کافی و یا هزینه زیاد تحقیق و توسعه)، توسعه فناوری امری دشوار و غیرممکن خواهد بود. در این شرایط، لازم است از امکانات و ایده‌های خارجی بهره گرفت. برای این منظور، می‌توان با محققان فعال در دانشگاه‌ها، آزمایشگاه‌ها و دیگر صنایع، تماس برقرار نمود.  البته شرکت‌ها برای مدیریت مسائل قانونی، مالی و رویه‌های مرتبط با بهره‌گیری از نوآوری‌های خارجی، نیازمند فرآیندی منظم و ساختارمند هستند. در غیر این صورت، هزینه زمانی و پولی نوآوری‌های خارجی، معمولاً از ارزش مورد انتظار فراتر می‌رود. متأسفانه اغلب تولیدکنندگان، فاقد یک فرآیند انتقال فناوری نظام‌مند هستند. به همین دلیل، انتقال فناوری نمی‌تواند به اهداف از پیش تعیین شده خود دست یابد.

 

انتقال فناوری چیست؟

همان‌طور که پیش‌تر اشاره شد، به منظور انتقال فناوری به شکلی صحیح، لازم است تا مفهوم و فرآیند آن، به‌طور کامل و مستمر درک و اعمال گردد. با توجه به ابهام موجود در «فرآیندهای انتقال فناوری»، بسیاری از افراد، به اشتباه، دامنه گسترده‌ای از فعالیت‌ها را معادل انتقال فناوری می‌دانند. بررسی ادبیات حوزه فناوری و کارآفرینی، نشان می‌دهد که از انتقال فناوری، به‌عنوان معادلی برای موارد زیر، استفاده شده است:

  • اعطای مجوز بهره‌برداری از حقوق مالکیت فکری به یک تولیدکننده برای تولید یک محصول
  • عملی ساختن یک ایده در قالب یک نمونه اولیه
  • فرآیند ثبت مفاهیم دانش فناوری در قالب یک مقاله یا به صورت درخواست گواهی ثبت اختراع

در واقع، انتقال فناوری چیزی فراتر از تجاری‌سازی یک اختراع، مالکیت فکری یا محصول است. انتقال فناوری را می‌توان فرآیندی پیچیده دانست که دامنه گسترده‌ای از افراد در آن مشارکت داشته و فعالیت‌های به هم وابسته و متعددی را انجام می‌دهند. در ادامه، مدلی مفهومی برای توصیف فرآیند انتقال فناوری ارائه شده که به تشریح این فرآیند، نیروهای محرک اولیه، رویدادهای حیاتی، حوزه فعالیت و گروه‌های ذینفع می‌پردازد.

الف) فرآیند انتقال فناوری:

فرآیند انتقال فناوری، با یک فناوری شناخته‌شده و موجود آغاز گردیده و طی یک سری انتقالات و تغییرات، محصولی جدید ارائه می‌شود. در صورتی که یک فعالیت، فاقد سه عنصر کلیدی «فناوری»، «انتقال برای کاربردی جدید» و «محصول» باشد، نمی‌توان آن را یک فرآیند انتقال فناوری دانست.

برای بهره‌گیری از فناوری برای تولید یک محصول، لازم است تا اقداماتی نظیر خلق ایده، عملی ساختن آن در قالب نمونه‌های اولیه و انجام آزمایش‌ها و بررسی‌های نهایی برای عرضه محصول به بازار، انجام گیرد. توجه داشته باشید که امکانات مورد نیاز و ملزومات، به شکلی واضح، فناوری را از محصول تفکیک می‌کند. این تفکیک‌سازی، اهمیت بسیاری برای درک بهتر مفهوم انتقال فناوری دارد. انتقال فناوری، هم محصول و هم فناوری را در بر می‌گیرد. فناوری را نباید با محصول اشتباه گرفت. ممکن است برای تولید یک محصول، نیاز به ترکیب چند فناوری مختلف باشد.

ب) نیروهای محرک اولیه:

فرآیند انتقال فناوری را می‌توان با توجه به نیروهای مرتبط با فناوری یا محصول آغاز نمود. از این دو نیرو، با عنوان «فشار تأمین» و «کشش تقاضا» یاد می‌شود. فشار تأمین یا «Supply Push»، به این معنا است که انتقال فناوری توسط فرد یا سازمانی آغاز می‌شود که در مورد یک فناوری، اطلاعات و دانش داشته و در پی به‌کارگیری آن برای ارائه محصولی جدید است. فناوری ارائه شده، به بازار فشار وارد نموده تا یک نیاز برآورده نشده را یافته و پاسخ دهد.

کشش تقاضا «Demand Pull»، به این معنا است که فرآیند انتقال فناوری، توسط فرد یا سازمانی آغاز گردیده که نیاز برآورده نشده‌ای را شناخته و با بهره‌گیری از دانش خود، به دنبال ارائه محصولی برای پاسخ به آن نیاز است. در اینجا، نیاز و تقاضای بازار، فناوری را به دنبال خود می‌کشاند.

هر کدام از این نیروهای محرک، تنها در صورتی باعث ایجاد حرکتی رو به جلو می‌شوند که مصرف‌کنندگان یا تولیدکنندگان، فرصتی ارزشمند را در بازار بیابند. به‌طور کلی می‌توان گفت که فارغ از نوع نیروی محرک اولیه، انتقال فناوری تنها در صورتی تحقق می‌یابد که تولیدکننده بتواند یک فناوری را به یک محصول تبدیل نماید.

ج) رویدادهای حیاتی:

رویدادهای حیاتی، اهمیت بسیاری برای تعیین میزان پیشرفت حاصل طی یک فرآیند انتقال فناوری دارند. بر این اساس، سه رویداد عمده «ایده»، «نمونه اولیه یا پروتوتایپ» و «محصول» را می‌توان برشمرد.

  • رویداد ایده: نقطه‌ای است که در آن‌، یک ایده خاص خلق می‌شود. این ایده، می‌تواند منجر به کشفی جدید یا انطباق یک فناوری موجود در حوزه‌ای جدید باشد. در این مرحله، هنوز توسعه ملموسی ایجاد نشده و تنها صحبت از یک ایده انتزاعی و ذهنی است.
  • رویداد نمونه اولیه: زمانی رخ می‌دهد که یک ایده در قالب یک نمونه اولیه توسعه یابد. نمونه اولیه یک فناوری، می‌تواند در قالب یک سخت‌افزار، نرم‌‌افزار، فرآیند یا سیستم باشد. لحظه تعیین‌کننده، زمانی است که نمونه اولیه بتواند در عمل، کارایی فناوری را اثبات نماید. در این مرحله، فناوری برای اولین بار، تست می‌شود.
  • رویداد محصول: زمانی رخ می‌دهد که اصلاحات لازم بر روی نمونه اولیه انجام شده و محصول نهایی، آماده تولید و عرضه به بازار می‌گردد. در این مرحله، اجزا و طراحی محصول، دارای ضریب اطمینان بیشتری بوده و محصول، به صورت انبوه تولید می‌گردد.

رویدادهای ایده و نمونه اولیه را می‌توان به صورت مستقل و در یک آزمایشگاه انجام داد. در مقابل، رویداد محصول تنها در صورتی اتفاق می‌افتد که تولید‌کننده، ویژگی‌ها و میزان منحصربه‌فرد بودن محصول جدید را اعتبارسنجی نماید. اگرچه نمی‌توان موفقیت محصول در بازار را تضمین نمود، اما حضور در بازار، می‌تواند فرصتی برای رقابت و فروش محصولات باشد. 

این سه رویداد حیاتی، نقاط گسسته‌ای در فرآیند انتقال فناوری هستند که عموماً پیشرفت از یک رویداد به رویداد بعدی، تضمین شده نیست. برای مثال، تبدیل ایده‌های ذهنی به یک نمونه عملی، ممکن است عملی نباشد، نمونه‌ها ممکن است قابلیت تولید انبوه را نداشته باشند و یا «ایده / نمونه»، از قبل در بازار وجود داشته باشد. همچنین، احتمالاً فرآیند انتقال، از یک پیشرفت شدیداً خطی پیروی نمی‌کند.

د) فعالیت‌های پیرامون سه رویداد حیاتی:

هر رویداد حیاتی، نقطه نهایی فعالیت قبلی و نقطه آغازین فعالیت‌های بعدی است.  قبل و بعد از هرکدام از رویدادها، یک سری از فعالیت‌ها وجود دارد که مهم‌ترین آن‌ها عبارتند از: «کاربردهای فناوری، تحقیق و توسعه فناوری، تحقیق و توسعه محصول و تجاری‌سازی محصول». این فعالیت‌ها، شامل یک خط زمانی هستند که هر کدام از رویدادها را به یکدیگر متصل می‌کنند. همچنین این خط زمانی، مرزی میان فعالیت‌های داخلی و خارجی است. فعالیت داخلی، شامل تفکر و بحث پیرامون به‌کارگیری فناوری در یک گروه کوچک از محصولات یا توسعه نوع جدیدی از محصول است. فعالیت خارجی، می‌تواند شامل گروه کوچکی از افراد باشد که برای ساخت نمونه اولیه، تحقیق و توسعه، عرضه محصول به بازار یا تجاری‌سازی آن، به دنبال شریک و منابع هستند. ممکن است فعالیت‌های داخلی و خارجی، به صورت عمومی یا به صورت محرمانه انجام شوند. هرکدام از این حالت‌ها، به نوبه خود می‌توانند بر موفقیت یک محصول در آینده، بسیار تأثیرگذار باشند.

نکته مهم دیگر این است که هر فعالیت، یک دوره‌ انبساط و انقباض دارد. این مسئله، بدین خاطر است که افراد در ابتدا، دامنه وسیعی از گزینه‌ها را در نظر گرفته و سپس تلاش‌های خود را بر یک دوره عملیاتی خاص، متمرکز می‌سازند. به عبارت دیگر، هر فعالیت طی فرآیند انتقال فناوری، فرصت‌های متعددی را ارائه می‌کند، اما از آنجایی ‌که هر فرصت با پرداخت هزینه همراه است، لذا لازم است تا فرآیند، پیشرفت خود را بر رویداد حیاتی بعدی متمرکز نماید.

کاربردهای فناوری، شامل تفکرات فردی و گفتگوهای کاوشگرانه است. این حوزه، مبتنی بر علم موجود و کاربردهای جدیدی از فناوری‌های در دسترس است. شناسایی فعالیت پیش از ایده به‌عنوان بخشی از فرآیند انتقال فناوری، از اهمیت بالایی برخوردار است؛ چرا که به منظور تعیین صاحب‌امتیاز حقوق مالکیت فکری، لازم است این فعالیت کاملاً مستند شود.

فعالیت کاربرد فناوری، در رویداد ایده به پایان می‌رسد؛ زیرا در این مرحله، تمامی ترکیبات جدید ممکن، از فناوری‌ها و کاربردها، در نهایت به یک یا چند ایده خاص محدود شده‌اند. از این منظر، فعالیت کاربرد فناوری بخش بسیار مهمی از یک فرآیند انتقال فناوری محسوب می‌شود. در صورتی که یک ایده‌، فاقد کاربردهای جدید و نوآورانه از فناوری‌های موجود باشد، نمی‌توان ادعا نمود که یک فرآیند انتقال فناوری در حال اجرا است. از این منظر، فعالیت توسعه محصول هم از یک مدل مفهومی مشابه پیروی می‌کند. با این حال، اگر کاربرد جدیدی از یک فناوری ارائه نگردد، نمی‌توان آن فرآیند را یک انتقال فناوری برشمرد.

فعالیت تحقیق و توسعه فناوری، پس از رویداد ایده آغاز شده و فعالیت‌های فکری و فیزیکی در راستای تبدیل یک ایده به خلق یک نمونه اولیه را شامل می‌شود. در این مرحله، افراد بر این باورند که توانسته‌اند فرصت‌هایی را برای ارائه کاربردی جدید از یک فناوری یا توسعه یک محصول برای پاسخ به نیازهای بازار، شناسایی نمایند. البته برخی از افراد تنها به رویداد ایده بسنده نموده و پا را فراتر نمی‌گذراند. دلایل بسیاری می‌تواند برای این مسئله وجود داشته باشد. عدم آگاهی از اقدامات بعدی و عدم وجود زمان و منابع مالی کافی، از جمله مواردی هستند که می‌تواند موجب بروز این پدیده گردد.

در ابتدای امر، این فعالیت‌ها به دلیل انجام تحقیقات گسترده در حوزه کاربردی، توسعه می‌یابند. سپس این فعالیت‌ها روندی کاهشی در پیش گرفته تا به نقطه رویداد نمونه اولیه برسند. این مسئله، نشان‌دهنده محدود شدن تمامی گزینه‌‎ها به یک نمونه اولیه است. در صورتی که امکان یا تمایلی برای ساخت نمونه اولیه وجود نداشته باشد، فرآیند متوقف شده و پیشرفتی نخواهد داشت.

رویداد نمونه اولیه را می‌توان نقطه‌ای کلیدی میان فعالیت‌های تحقیق و توسعه فناوری و تحقیق و توسعه محصول دانست. در این نقطه، ایده اولیه، در قالب یک نمونه اولیه نمود پیدا می‌کند. نمونه اولیه، مثال ملموسی از پتانسیل فناوری برای کاربردی جدید است. گفتنی است، گاهی اوقات ممکن است توسعه‌دهنده فناوری و توسعه‌دهنده محصول، یک نفر باشد که در این صورت، انتقال فناوری به یک فرآیند توسعه درون‌زا بدل می‌گردد.

در مرحله بعد و پس ‌از این‌که توسعه‌دهندگان فناوری موفق به جذب یک شریک تولیدکننده شدند، فرآیند تحقیق و توسعه محصول آغاز می‌گردد. تحقیق و توسعه محصول، شامل کلیه فعالیت‌های لازم برای تبدیل یک نمونه اولیه به یک محصول با قابلیت تجاری‌سازی است و در متون علمی، از این مرحله با عنوان «دره مرگ» یاد می‌شود. علت این نام‌گذاری، به این دلیل است که بسیاری از کسب‌وکارها، در این مرحله زمین‌گیر می‌شوند. در صورتی ‌که طی این فعالیت، سرمایه و تخصص کافی وجود نداشته باشد، پیش از آن‌که یک محصول به مرحله تجاری‌سازی برسد، پروژه به پایان خواهد رسید. عبور از «دره مرگ»، نیازمند تعهد شرکا (طرفین انتقال فناوری) و وجود منابع و سرمایه کافی است.

در مرحله تحقیق و توسعه محصول، هیچ تضمینی برای کسب موفقیت وجود ندارد. پروژه ممکن است بتواند از دره مرگ به‌ خوبی عبور کند یا برخلاف انتظار، یک شکست تجاری بزرگ را رقم بزند. ریسک‌های سرمایه‌گذاری این فعالیت، به مراتب بیشتر از فعالیت‌های تحقیق و توسعه و کاربرد فناوری است. به خاطر داشته باشید که در مرحله تحقیق و توسعه فناوری، از یک فناوری موجود برای توسعه یک محصول بهره‌گیری می‌شود. این امکان وجود دارد که توسعه‌دهندگان فناوری، انتظارات خود را بیش از حد بالا برده و در نتیجه، مبلغ سرمایه‌گذاری را به شکلی نادرست افزایش دهند. این اقدام، در صورتی ریسک کمتری خواهد داشت که توسعه‌دهندگان فناوری، از کلیه منابع سرمایه‌گذاری شده برای توسعه محصول، به خوبی آگاه باشند.

فعالیت نهایی، تجاری‌سازی محصول خواهد بود. در این مرحله، فعالیت‌های لازم برای عرضه یک محصول جدید به بازار، انجام می‌پذیرند. بنابراین در حالت عادی، این فعالیت تابعی از رویداد محصول خواهد بود. فعالیت تجاری‌سازی محصول، می‌تواند شامل مراحل تولید، توزیع، فروش و خدمات پس از فروش محصول باشد. این فعالیت‌ها، ارتباط تنگاتنگی با فرآیند انتقال فناوری دارند؛ چرا که یک شرکت برای دنبال نمودن یک فرصت انتقال، همواره هزینه‌های پایین‌دستی را در نظر می‌گیرد. در صورتی‌ که عمل تجاری‌سازی محصول به درستی انجام نشود، امکان کسب موفقیت وجود نخواهد داشت. یک فعالیت تجاری‌سازی موفق، همانند فعالیت تحقیق و توسعه محصول، نیازمند سرمایه‌گذاری پایدار و قابل‌توجه از سوی دریافت‌کننده و البته، همراهی و تعامل خوب واگذارنده فناوری است.

ه) ذینفعان شرکت‌کننده در فرآیند:

هر فرآیند انتقال فناوری، نیازمند تعامل میان حداقل دو طرف تولیدکننده و مصرف‌کننده است. هر فناوری‌ و محصول، تولید‌کنندگان و مصرف‌کنندگان خاص خود را دارند. برای عملی نمودن فرآیند انتقال فناوری، تمامی تولیدکنندگان و مصرف‌کنندگان، نیازمند منابع داخلی یا خارجی خواهند بود. فرآیندهای انتقالی که به بازارهای کوچک یا حاشیه‌ای می‌پردازند، به ‌احتمال بیشتری برای تأمین منابع ضروری خود، به شرکت‌های خارجی وابسته خواهند بود. ذینفعان طی یک فرآیند انتقال فناوری، به پنج گروه تولیدکنندگان فناوری، مصرف‌کنندگان فناوری، تولیدکنندگان محصول، مصرف‌کنندگان محصول و تأمین‌کنندگان منابع تقسیم می‌شوند. هرکدام از این گروه‌ها، به نوبه خود می‌توانند تأثیر قابل‌توجهی بر فرآیند انتقال فناوری داشته باشند. در ادامه، هرکدام از این گروه‌ها، مورد بررسی قرار خواهند گرفت:

1-     تولیدکنندگان فناوری، فناوری درگیر در فرآیند انتقال را خلق می‌کنند. انجام فعالیت‌های مرتبط با کاربرد فناوری و همچنین انطباق فناوری با یک کاربرد جدید، از جمله فعالیت‌هایی است که بر عهده این گروه از ذینفعان است. تولیدکنندگان فناوری، عموماً شامل مخترعین و محققانی هستند که در شرکت‌ها و آزمایشگاه‌های دانشگاهی یا دولتی، مشغول به فعالیت می‌باشند. این گروه، اغلب به دلیل عدم دسترسی به منابع کافی، محرک‌ها یا تخصص لازم، قادر نیستند پا را فراتر از رویداد ایده بگذارند و به همین دلیل، در پی مشارکت مصرف‌کنندگانی هستند که ظرفیت به پیش بردن فرآیند را داشته باشند.

2-     تبدیل فناوری به نمونه‌های اولیه، وظیفه مصرف‌کنندگان فناوری است. این گروه که می‌تواند شامل سازمان‌های دولتی یا بنگاه‌های اقتصادی باشد که از طریق فناوری مورد بحث، به دنبال پاسخ به نیازهای ملی و یا بخش خصوصی است.

3-     تولیدکنندگان محصول، نمونه‌های اولیه را برای مصرف‌کنندگان محصول در بازار، به محصول تبدیل می‌کنند. ذینفعان تولیدکننده محصول، شامل تولیدکنندگان و توزیع‌کنندگان محصول و همچنین خرده‌فروشی‌ها می‌شود. ممکن است مصرف‌کنندگان فناوری، نمونه‌های اولیه، داده‌های ارزیابی و مستندات دیگری را به منظور ترغیب تولیدکنندگان محصول، ارائه نمایند. در حالت ایده‌آل، تولیدکننده محصول در این فعالیت‌های مقدماتی مشارکت نموده و از این ‌رو، می‌تواند اطلاعات ضروری برای گرفتن تصمیمات تجاری مطلوب را درخواست و به دست آورد؛ برای مثال، اطلاعاتی نظیر این‌که چه کسانی و با چه کمیت و کیفیتی محصول را خریداری خواهند نمود. موفقیت در انتقال فناوری، به موفقیت تجاری محصول بستگی داشته و این خود اهمیت تولیدکنندگان محصول را نشان می‌دهد. لازم به ذکر است که اکثر مصرف‌کنندگان فناوری و تولیدکنندگان محصول، متعلق به تولیدکنندگان بخش خصوصی هستند. تولیدکنندگان، سازمان‌هایی هستند که تخصص لازم را داشته و تمایل دارند تا برای تبدیل یک فناوری به محصول، هزینه‌ها و منابع لازم را اختصاص دهند. بنابراین تولیدکنندگان، به نوعی سازنده پل ارتباطی میان ذینفعان یک فرآیند انتقال فناوری هستند؛ زیرا این گروه، تنها ذینفعانی هستند که قادرند تا یک فناوری را به محصول تبدیل نمایند. با این ‌حال، این رابطه دوطرفه است؛ چراکه تولیدکنندگان، برای ایجاد بازار، به سایر ذینفعان برای تشکیل بازار نیاز دارند.

4-     مصرف‌کنندگان محصول، شامل کاربران و تأمین‌کنندگان خدمات حرفه‌ای بوده که محصولات را به دیگران معرفی یا توصیه می‌کنند. مصرف‌کنندگان محصول، در جبهه تقاضای یک معادله عرضه و تقاضا قرار دارند. آن‌ها برای رفع نیازهای خود، به دنبال محصولاتی جدید و بهبودیافته هستند. اگرچه تولیدکنندگان محصول تا حدودی در جبهه فناوری از فرآیند انتقال درگیر هستند، اما تمرکز اصلی آن‌ها بر ارائه محصول جدید یا بهبودیافته برای مصرف‌کنندگان محصول است. موفقیت تجاری یک محصول، به میزان توانایی محصول برای رفع نیازهای مصرف‌کننده آن بستگی دارد.

5-     تأمین‌کنندگان منابع، گروه پنجم ذینفعان هستند. این گروه، شامل شرکت‌های دولتی و خصوصی بوده که خدماتی نظیر تأمین بودجه مورد نیاز برای انتقال فناوری، اعطای بیمه و برنامه‌هایی برای انجام تحلیل و ایجاد تغییر را ارائه می‌کنند. تأمین‌کنندگان منابع، از کلیه مراحل فرآیند انتقال فناوری پشتیبانی می‌کنند. این گروه از ذینفعان، برای انتقال فناوری‌هایی که فاقد محرک‌ و سرمایه‌گذاری مستقل هستند، نقشی حیاتی را ایفاء می‌نمایند. محصولاتی که بازارهای بسیار کوچکی دارند، در این گروه قرار می‌گیرند؛ چرا که برای به دست آوردن محرک‌هایی که در اختیار ندارند، به تأمین‌کنندگان منابع وابسته هستند. با این توصیفات، تأمین‌کنندگان منابع، بخشی ضروری برای انجام یک فرآیند انتقال فناوری به حساب می‌آیند.

 

مدل ترکیبی فرآیند انتقال فناوری

با توجه به مجموعه ذینفعان تعریف شده در بخش قبلی و همچنین لزوم ایجاد یک ساختار و نظام مستمر برای موفقیت انتقال فناوری، می‌توان از یک مدل ترکیبی برای درک مفهوم مشارکت، تعیین موقعیت هر یک از اقدامات برنامه‌ریزی شده و ارزیابی دقیق فرآیند انتقال استفاده نمود. داشتن درک صحیحی از محل قرارگیری این اقدامات طی فرآیند انتقال فناوری، به شرکت‌کنندگان در تعیین این‌که چه کارهایی می‌بایست توسط چه کسانی انجام گیرد، کمک شایانی می‌نماید. همچنین این دانش، به طرفین کمک می‌کند تا به منظور رسیدن به مرحله تجاری‌سازی محصول، نیازهای آینده را پیش‌بینی نمایند.

یکی از مهم‌ترین مفاهیم مدل مذکور، «تسهیل‌کنندگان فرآیند انتقال فناوری» است. فرآیند تبدیل فناوری به محصول، دارای یک سری متغیرهای خارجی بوده که احتمال شکست آن‌ها بیشتر از احتمال موفقیتشان است. بدون تعهد از سوی ذینفعان و بدون حضور یک سازمان که قادر به مدیریت فرآیند باشد، انتقال فناوری همچنان یک رویداد اتفاقی بوده و به شکل یک پیامد هدفمند، نمود پیدا نخواهد کرد.

انتقال فناوری را می‌توان به یک ورزش تیمی تشبیه نمود، زیرا موفقیت در آن، در گروی مشارکت و ارتباط میان افراد است. این فرآیند، به‌شدت به مشارکت‌های میان سازمانی و میان فردی وابسته بوده و تقریباً عدم پشتیبانی هر گروه از ذینفعان، می‌تواند به معنای پایان فرآیند باشد. در نتیجه، برای داشتن پیشرفت و تکمیل هر مرحله از فرآیند، به یک یا چند بخش سازمانی یا فردی نیاز خواهد بود. از این افراد، با عنوان «قهرمان» یاد می‌شود.

موفقیت فرآیند انتقال فناوری، نیازمند حضور یک قهرمان است. در همین راستا، لازم است تا قهرمان‌ها، اهمیت نسبی نقش خود و دیگر ذینفعان را درک نموده و قهرمان‌های بیشتری را از دیگر گروه‌های ذینفع، به استخدام در آورند. همچنین یک واسطه می‌تواند در کل فرآیند، نقش یک قهرمان را داشته باشد. برای این کار، لازم است تا فرد قهرمان، حمایت‌های لازم را به عمل آورده و تمام مراحل طی فرآیند انتقال فناوری را، برای تمامی ذینفعان تسهیل نماید. یک واسطه، باید کلیه ذینفعان را به‌عنوان مشتریانی با نیازهای خاص، در نظر بگیرد. همچنین مدیریت فناوری، می‌بایست به شکلی انجام پذیرد که در تمامی مراحل، از خلق ایده تا تولید محصول، در حوزه کاربردهای فناوری، پیشرفت حاصل نماید.

می‌توان گفت که واسطه‌ها در قبال هرکدام از گروه‌های ذینفع، نقش متفاوتی را ایفاء می‌نمایند. در ادامه به صورت موردی، نقش واسطه‌ها در ارتباط با هرکدام از گروه‌هایی که پیش‌تر به آن‌ها اشاره شد، تشریح می‌گردد:

1-     نقش واسطه‌ها در ارتباط با تولیدکنندگان فناوری:

  • تجزیه‌وتحلیل فرصت‌ها؛ ارزیابی امکان پاسخ به نیازها با استفاده از فناوری
  • مرکز تهاتر ایده و اختراع؛ ابزارهای آزمایشی برای ارزیابی
  • ارزیابی نمونه اولیه؛ آماده‌سازی ورودی برای تولیدکنندگان محصول
  • اطلاعات محصول؛ تعیین محصولات موجود در بازار
  • تحقیق و توسعه؛ بهبود نمونه اولیه
  • نماینده تجاری؛ ارائه‌دهنده فناوری و مذاکره‌کننده در زمینه انتقال فناوری

2-     نقش واسطه‌ها در ارتباط با مصرف‌کنندگان فناوری و تولیدکنندگان محصول:

  • ورودی بازار؛ دسترسی به اطلاعات و منابع
  • مرور مفاهیم؛ تضمین بازخورد در زمینه پذیرش بازار
  • تحقیقات بازار؛ انجام تجزیه‌وتحلیل در مورد فرصت‌های بازار
  • تحقیق و توسعه؛ انجام اصلاحات بر روی محصولات (قبل و بعد از تولید)
  • آزمایش محصول؛ انجام آزمایش کارگاهی توسط متخصص و استفاده میدانی از محصول توسط مصرف‌کنندگان محصول
  • پیمایش‌های محلی یا ملی؛ ارزیابی اندازه و آرایش بازارهای بالقوه

3-     نقش واسطه‌ها در ارتباط با مصرف‌کنندگان محصول:

  • تمرکز بر ورودی؛ متمایز ساختن فناوری و محصول و مدیریت ارزیابی آن‌ها
  • مدیریت انتخاب؛ ارزیابی نمودن ویژگی‌های محصولات موجود
  • تجمیع ارزیابی‌ها؛ شامل کاربران نهایی و ارائه‌کنندگان خدمات برای ارزیابی محصولات موجود و اختراعات و نوآوری‌های جدید

4-     نقش واسطه‌ها در ارتباط با تأمین‌کنندگان منابع:

  • توصیه؛ تضمین مشارکت تمامی ذینفعان ضروری
  • شبکه‌سازی؛ شناسایی و استخدام تأمین‌کنندگان منابع برای فرآیند
  • مذاکره؛ واسطه‌گری در قراردادهایی که عوایدی را برای تأمین‌کنندگان منابع، مورد توجه قرار می‌دهد.

 

ضرورت حضور واسطه‌ها

برای تکمیل یک فرآیند انتقال فناوری، حضور واسطه‌ها ضروری نیست. این امکان وجود دارد که ذینفعان اصلی، یکدیگر را از طریق برنامه‌ریزی دقیق یا حتی بر حسب تصادف پیدا نمایند. همچنین این امکان نیز وجود دارد که ذینفعان، کل منابع و تخصص‌های لازم را داشته و به‌کار گیرند. با این‌ حال، نقش‌هایی که واسطه‌ها ایفاء می‌کنند، می‌تواند برای فرآیند، ارزش مضاعفی ایجاد نماید؛ چرا که واسطه‌ها قادرند حضور ذینفعان مناسب را تضمین نموده و نیازها و منابع مورد نیاز آن‌ها را پیش‌بینی نمایند. ارائه اطلاعات دقیق و به‌موقع برای تصمیم‌گیرندگان و سیاست‌گذاران، از دیگر مزایای حضور یک واسطه در فرآیند انتقال فناوری است.

گفتنی است، امکان انجام مطالعات کنترل شده برای تعیین ارزش مطلق واسطه‌ها وجود ندارد. با این حال، نتایج بررسی‌ها نشان می‌دهد که حضور واسطه‌ها، می‌تواند تأثیر بسیاری بر موفقیت نهایی انتقال فناوری داشته باشد. حضور هر شرکت‌کننده‌ با تعهد کافی در نقش قهرمان، می‌تواند به نوعی، تسهیل‌کننده فرآیند انتقال فناوری باشد. برای این امر، اگرچه تعهد فاکتوری ضروری به نظر می‌رسد، اما به تنهایی نمی‌‎تواند پاسخگوی نیازها باشد. برای تسهیل فرآیند انتقال فناوری، یا قهرمان‌ها باید همگام با پیشرفت‌های حاصله، تخصص‌های مرتبط را توسعه داده یا اینکه واسطه‌ها، افرادی با تخصص‌های مورد نیاز استخدام نمایند.


 مرجع: «Understanding Technology Transfer» 

هنوز نظری وارد نشده است!

نظر خود را ارسال نمایید

پست الکترونیکی شما انتشار پیدا نمی کند.