در این نوشتار، راههایی برای شناسایی و اولویتبندی وظایف و چگونگی اندازهگیری تأثیر آنها بر استارتآپ ارائه شده که اگر در مسیر کارآفرینی قدم گذاشتهاید و مطمئن نیستید که روی کارهای درستی تمرکز کردهاید، حتماً برای شما مفید خواهد بود.
در این نوشتار، نکاتی در خصوص افزایش سرمایه در دورههای بذر و سری «A» بیان شده، اینکه چطور میتوانید یک ملاقات با سرمایهگذاران را هماهنگ کنید، چطور میتوانید با آنها ارتباط برقرار کنید و چطور میتوانید نظر مثبت آنها را جلب نمایید.
یک کسبوکار را میتوان فرآیندی تکرارشونده برای تولید ثروت و درآمدزایی دانست و هر چیز دیگری به غیر از این، فقط نوعی سرگرمی به حساب میآید. در مجموع، اگر قرار است کارآفرین باشید و کسبوکار جدیدی راهاندازی کنید، باید ثابت کنید که آنچه به دنبالش هستید، ویژگیهای یک کسبوکار موفق را دارا میباشد. تنها روش برای اثبات این موضوع، کسب درآمد کافی است. در این مقاله، استراتژیهای درآمدزایی و کسب پول در استارتآپها را مرور میکنیم.
بسیاری از مردم یا هیچ ایدهای ندارند یا ایدههای زیادی ایده دارند و نمیدانند کدام یک از آنها را باید دنبال کنند. بسیاری از افراد بر روی ایدههای استارتآپ خود به صورت پارهوقت کار میکنند و اگرچه نداشتن منابع کافی دلیل مهمی برای این مسئله است، اما دلیل مهمتر برای دنبال نمودن چنین رویکردی این است که آنها واقعاً به ایده خود اعتقادی ندارند. آنها به دنبال چیزی هستند که باور کافی نسبت به ایدههایشان ایجاد نموده تا دیگر نیازی نباشد که برای رها کردن کار خود زمان بخرند. در این نوشتار، در خصوص فرآیند ارزیابی ایدهها و نحوه تفکر بنیانگذاران در مورد استارتآپهایشان بیشتر میخوانیم.
به زبان ساده، توسعه کسبوکار عملی برای بهتر کردن یک کسبوکار است. برای یک استارتآپ فعال در حوزه هاردتک که عمدتاً بنیانگذاران آنها خود از محققین فعال در حوزه فناوری بوده و توجه بسیار زیادی نسبت به جزئیات نشان میدهند، داشتن درک اولیه از توسعه کسبوکار، میتواند دیدگاهی را ارائه دهد که بسیار مهم و مفید باشد. با در نظر گرفتن وجه اشتراک انبوهی از تعاریف معتبر موجود برای توسعه کسبوکار، فعالیتهای خاصی وجود دارد که به طور خاص باید به آنها پرداخته شود. در این نوشتار، در صدد آن هستیم که مروری بر اصول اولیه توسعه کسبوکار داشته و مسیر را برای کارآفرینان جوان و تازهکار هموارتر کنیم.
اگر قصد تجاریسازی تحقیقات دانشگاهی خود را دارید، احتمال بسیار زیاد شما نیاز به مذاکره با دانشگاه در خصوص حقوق مالکیت فکری خواهید داشت. مجموعهای که معمولاً در دانشگاهها مسئولیت چنین کاری را به عهده دارد، دفتر انتقال فناوری است. پس شما باید خودتان را برای یک مذاکره تمام عیار با آنها آماده کنید. در این نوشتار، در صدد آن هستیم که نگاهی کلی به مسئله مذاکره با دفاتر انتقال فناوری دانشگاهی داشته و برخی ترمهای قرارداری مهم و همینطور نکاتی که باید در این مسیر نظر گرفته شود را بیان کنیم.
یکی از مراکز بسیار مهم برای خلق و توسعه ایدههای خلاقانه و نوظهوری که پتانسیل لازم برای تجاریسازی را دارا میباشند، دانشگاهها هستند. در شرایطی که سرعت ایجاد استارتآپها بسیار زیاد شده و یکی از معیارهای مهم برای رتبهبندی دانشگاهها تعداد همین شرکتهای زایشی شده است، پاسخ به یک پرسش اهمیت بسیار زیادی دارد: چگونه تحقیقات علمی خود را از دانشگاه خارج نموده و به یک استارتآپ تبدیل کنیم؟! در این مقاله، به دنبال پاسخ به این سؤال بسیار مهم بوده و توصیههایی برای افرادی ارائه شده که در دانشگاه پژوهشهایی انجام داده و در نظر دارند تا شرکتی را برای تجاریسازی آن راهاندازی نمایند.
وقتی به یک «MVP» فکر میکنید، باید به دنبال یک چیز کاملاً ساده باشید. این اولین چیزی است که میتوانید در اختیار اولین کاربران هدفتان قرار دهید و ببینید که آیا اصلاً میتوانید ارزشی به آنها ارائه دهید یا خیر. همه چیز همین است و کل مسئله بر خلاف تصور بنیانگذاران استارتآپی بسیار ساده است. در این نوشتار، «مایکل سیبل»، مدیر عامل شتابدهنده «YCombinator»، رویکرد خود را برای ایجاد یک حداقل محصول پذیرفتنی یا «MVP» و جذب اولین کاربران یک استارتآپ پیش از راهاندازی رسمی آن با ما به اشتراک میگذارد.
ارائه کردن به سرمایهگذاران، مشتریان و تأمینکنندگان، حتی برای کارآفرینانی با سطح اعتمادبهنفس بسیار بالا هم میتواند ترسناک باشد. در این نوشتار، برخی از رایجترین اشتباهاتی که میتواند توسط کارآفرینان برای داشتن یک ارائه خوب به سرمایهگذار رخ دهد، لیست شده است. بسیاری از این اشتباهات اگرچه در نگاه اول بدیهی به نظر میرسند، اما واقعیت این است که اشتباهاتی پرتکرار هستند که بسیاری از کارآفرینان به آنها مبتلا هستند.
تقریباً همه ما این واقعیت را قبول داریم که رفتارهای غیرکلامی ما، تعیین کننده این هستند که دیگران چطور در مورد ما میاندیشند و چه احساسی نسبت به ما دارند. با این وجود، عمدتاً ما یک اثر قابل توجه زبان بدن را در نظر نمیگیریم. در واقع، زبان بدن ما یک مخاطب دیگر هم دارد و آن خود ما هستیم. ما تحت تأثیر رفتارهای غیرکلامی، اندیشهها، احساسات و فیزیولوژی بدن خودمان قرار میگیریم و این چیزی است که در اکثر موارد توجه کافی به آن نمیشود. با توجه به این واقعیت، ما با تغییر زبان بدن خودمان، این قابلیت را خوهیم داشت که ذهنمان را هم تغییر دهیم.